English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
it is minutes past U ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
Other Matches
minutes U صورت جلسه
minutes U خلاصه مذاکرات
minutes U minutes agrreed
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
what by gone or past U مافات
what is the past of go U چیست
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
past U سابقه
past U دور از پیش از
past U درماورای
the past U چیزی که در گذشته پیش آمد و تمام شد
past U گذشته
past U پایان یافته
past U پیشینه وابسته بزمان گذشته
past U بعد از مافوق
past U گذشته از ماورای
past U پیش ماقبل
past U ماضی
to file past U رژه رفتن
the year past U سال گذشته
the present and the past U گذشته و حال
the present and the past U حال و گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
the past tense U زمان ماضی ماضی مطلق
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
past years U سالهای گذشته
see in the past makes saw U فعل see در گذشته sawمیشود
to march past U رژه رفتن
to rank past U رژه رفتن
to sweep past U اسان رفتن
to sweep past U تندگذاشتن
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
we cannot undo the past U اب رفته بجوی برنمیگردد
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
During the past few days. U طی چند روز گذشته
He is past work. U دیگر از سن کار کردنش گذشته
past or preterite d. U ماضی مطلق
for some time past U تا چندی پیش
half past two U دوونیم
for some time past U درگذشته
for some time past U مدتی
past participles U اسم مفعول
file past U رژه رفتن
past masters U استاد قدیمی
past masters U استاد پیشین
past master U استاد قدیمی
past tense U زمان گذشته
past master U استاد پیشین
past perfect U ماضی بعید
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
the past tense U زمان گذشته
march past U رژه رفتن
past participle U اسم مفعول
march past U رژه
make up for the past U جبران مافات کردن
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
it is past reclaim U دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
i went past the house U از پهلوی ان خانه رد شدم
past perfect tense U ماضی بعید
put (something) past someone (negative) <idiom> U ازکار شخص متعجب شدن
We are past that sort of thing . U دیگر این کارها از ماگذشته
on old woman past sixty U پیرزنی بیش از شصت سال داشت
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
spike past the block U ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
Whistle past the graveyard <idiom> U تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
In times past . In olden days . U درروزگاران قدیم
To review the past in ones minds eye . U گذشته را از نظر گذراندن
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. U در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com