English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
international practice U رویه بین المللی
international practice U عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international practice U طریقه معمول به بین المللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
practice U طرزکار
practice U جریان کار در دادگاه
in practice U عملا"
practice U معمول به عادت
practice U عرف
practice U تکنیک
practice U تجربه
practice U رویه پیشه
practice U رویه
in practice U دست اندرکار
in practice U در عمل
practice U کاربندی
practice U مشق
practice U تکرار
practice U ممارست تمرین کردن
practice U ممارست کردن
practice U پرداختن
practice U برزش برزیدن
practice U تمرین
practice U رسم
practice U شیوه
practice U تمرین کردن
practice U عمل
practice U طرز اجرا
practice U ورزش تمرین
practice U کار پیشه
practice U عادت
practice U عمل کردن
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
to put in practice U عملی کردن
to put in practice U اجرا کردن
unspaced practice U تمرین بی فاصله
practice of medicine U کار پزشکی
skull practice U کلاس اموزشی
workshop practice U تمرین کارگاهی
put into practice U اجرا کردن
practice fee U دستمزد [مثال ویزیت دکتر]
teaching practice U آموزشتمرینی
group practice U گروهپزشکی
general practice U وفیفهپزشکعمومیدراتاقعمل
practice green U شروعبهسبزشدن
service practice U مشق پای توپ
service practice U مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
practice effect U اثر تمرین
practice court U دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
practice ammunition U مهمات مخصوص تمرین هدف
practice ammunition U مهمات مشقی
negative practice U تمرین منفی
massed practice U تمرین بی وقفه
mass practice U تمرین فشرده
mass practice U تمرین بدون استراحت
practice of medicine U طبابت
practice period U دوره تمرین
service practice U تمرین اموزشی
ritual practice U عبادت
put in practice U عملی کردن
put in practice U اجرا کردن
practice trials U کوششهای تمرینی
practice teaching U تمرین معلمی
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
machining practice U تکنیک و روش براده برداری
code of practice U ایین کار
foundry practice U تکنیک ریخته گری
employment practice U شیوه استخدامی
distributed practice U تمرین فاصله دار
cupola practice U روش معمول کوره کوپل
cupola practice U روش کوپل
sharp practice U گول زنی
batting practice U تمرین ضربه زدن به توپ
in profession or practice U در حرف یا عمل
sharp practice U کلاهبرداری
sharp practice U حقه بازی
codes of practice U ایین نامه
codes of practice U ایین کار
code of practice U ایین نامه
iam out of practice U چندی است که وارد کار نیستم
put into practice U عملی کردن
put into practice U واقعیت دادن
practice material U مواد تمرینی
put into practice U صورت گرفتن
put into practice U به انجام رساندن
put into practice U انجام دادن
put into practice U واقعی کردن
international U مربوط به کشورهای مختلف
international U ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international U بین الملل انترناسیونال
international U بازیگر بین المللی
international U وابسته به روابط بین المللی
international U بین المللی
practice of early rising U مشق یا عادت سحر خیزی
practice makes perfect U کارکن تا استاد شوی
open hearth practice U طرزکار کوره زیمنس مارتین
practice makes perfect U کار نیکو کردن از پر کردن است
practice makes perfect <proverb> U کار نیکو کردن از پر کردن است
unfair trade practice U کاربازرگانی نامنصفانه
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
to run into a bad practice U گرفتار کار زشتی شدن بخوی بدی دچار شدن
practice deceit [American] U گول زدن
practice deceit [American] U فریب دادن
It wont work out in practice . U درعمل درست درنمی آید
practice deceit [American] U اغفال کردن
practice deceit [American] U مغبون کردن
practice deceit [American] U فریفتن
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
sand blasting practice U عملیات ماسه پاشی
by product coking practice U محصولات فرعی کوره کک سازی
consensus evidenced by practice U اجماع فعل
borland international U یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
international economics U اقتصاد بین الملل
system international U سیستم بین المللی
international dualism U دوگانگی بین المللی
international custom U عرف بین المللی
international relations U رابطهسیاسیبینکشورها
International politics. U سیاست بین الملل
socialist international U بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
international equilibrium U تعادل بین المللی
international etiquette U نزاکت بین المللی
short international U مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
international federation U processing forinformation
international federation U فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international finance U مالیه بین الملل
international investment U سرمایه گذاری بین المللی
international law U حقوق بین الملل
international court U دادگاه بین المللی
by international standards U در معیارهای بین المللی
commodore international, ltd. U شرکت بین المللی کمودور
international acts U اسناد بین المللی
international acts U مستندات بین المللی
international call U مکالمه بین المللی
international call U سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
international classification of U Diseases
international reserves U اندوختههای بین المللی
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
international comity U نزاکت بین المللی
International Modern U [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
international coulomb U کولن جهانی
international council U education in forcomputers
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
international trade U تجارت بین المللی
international trade U تجارت بین الملل
international migration U مهاجرت بین المللی
international meeting U مجمع بین المللی
international master U استاد بین المللی شطرنج
international loans U استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
international liquidity U نقدینگی بین المللی
international line U خط خارجی
international units U واحدهای جهانی برق
international union U اتحادیه بین المللی
international union U اتحادیههای بین المللی
international exchange U مرکز تلفن بین المللی
international reserves U ذخائر بین المللی
international line U خط بین المللی
international treaties U عهود بین المللی
international business machine U corporation
international business machine U IB
international switching center U مرکز سوئیچینگ بین المللی
international system of units U سیستم مترک
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
international system of units U دستگاه بین المللی احاد
law of international institutions U حقوق سازمانهای بین المللی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
international table calorie U کالری
international road transport U ترابری بین المللی جاده ای
international bill of the right of man U اعلامیه جهانی حقوق بشر
international road haulage U حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
balance of international payment U موازنه پرداختهای بین المللی
balance of international payments U تراز پرداختهای بین المللی
international balance of payments U تراز پرداختهای بین المللی
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
international standard atmosphere U اتمسفر استاندارد بین المللی
bank for international settlements U بانک پرداختهای بین المللی
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
convention international de merchandies U عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
international date line U خط بین المللی تغییر تاریخ
International System of Units U سامانه متریک
International System of Units U دستگاه بین المللی یکاها
international economic relations U روابط اقتصادی بین المللی
international criminal law U حقوق جزای بین الملل
international monetary reserves U ذخائر پولی بین المللی
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
international singles court U زمینبازیانفرادیبینالمللی
international date line U خط موافقتنامه بین المللی
international law of the sea U حقوق بین الملل دریاها
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international division of labor U تقسیم کار بین المللی
systeme international d'units U دستگاه بین المللی واحدها
international morse code U مورس جهانی
international court of justice U دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
public international law U حقوق بین الملل عمومی
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international gold standard U پایه طلای بین المللی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com