English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
sectoral U بخشی
sectoral integation U ادغام بخشی
sectoral integation U یکپارچگی بخشی
inter se U میان خودشان
inter U مدفون ساختن
inter U در خاک نهادن
inter- U بین بلاکها
inter U زیرخاک پوشاندن
inter U در قبر نهادن
inter- U در معنای بین
heave ho inter U بکش
inter nos U در میان خودمان
inter play U حرکت محدود
inter vivos U در میان زنده ها
inter laminate U [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
inter play U اثر متقابل
inter alia U میان چیزهای دیگر
inter alia U میان اشخاص دیگر
my inter locvtor U طرف صحبت من
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
inter electrode capacity U فرفیت میان الکتردها
Shut up ! dont inter fere . U فضولی موقوف !
planning U زمینه سازی
planning U طراحی
planning U طرحریزی طرح نقشه
planning U نقشه کشی
planning <adj.> برنامه ریزی
planning U سازماندهی نحوه انجام کاری
overall planning U برنامه ریزی کلی
planning U طرح ریزی
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
planning principles U اصول برنامه ریزی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
national planning U برنامه ریزی ملی
planning horizon U افق برنامه ریزی
planning horizon U مدت برنامه ریزی
system planning U طرح ریزی سیستم
state planning U برنامه ریزی دولتی
spatial planning U امایش سرزمین
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
town planning U شهرسازی
production planning U برنامه ریزی تولید
rural planning U برنامه ریزی روستائی
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
project planning U نقشه کشی ساختمان
product planning U برنامه ریزی محصولات
population planning U برنامه ریزی جمعیت
planning system U نظام برنامه ریزی
planning staff U ستاد طرح ریزی کننده
planning organization U سازمان برنامه
planning model U الگوی برنامه ریزی
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
planning factor U معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
family planning U برنامه ریزی خانواده
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
development planning U برنامه ریزی توسعه
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
central planning U برنامه ریزی مرکزی
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
career planning U طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
career planning U طرح ریزی مشاغل
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
family planning U تنظیم خانواده
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
fire planning U طرح ریزی کردن اتش
fire planning U طرح ریزی اتش
financial planning U برنامه ریزی مالی
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
military planning process U مراحل طرح ریزی نظامی
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
planning programming budgetting U system
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com