Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
integrated injection logic
U
IIL
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
integrated
U
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
integrated
U
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
integrated
U
NDSI
integrated
U
مودمی که بخش درونی سیستم باشد
integrated
U
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
integrated
U
برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
integrated
U
یکپارچه
integrated
U
جامع
integrated
U
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
integrated
U
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
integrated program
U
برنامه مرتبط
integrated program
U
برنامه مجتمع
integrated intensity
U
شدت کل
integrated intensity
U
شدت انتگرال گرفته شده
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
integrated defense
U
پدافند ازمناطق توام دفاعی
integrated defense
U
پدافند هوایی توام
integrated circuit
U
مدار مجتمع IC
integrated circuit
U
مدار مجتمع
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
integrated circuit
U
ای سی
integrated aircraft
U
هواپیمای یک پارچه
integrated software
U
نرم افزار مجتمع
integrated staff
U
ستاد توام
integrated staff
U
ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
integrated training
U
اموزش توام
integrated accounting package
U
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
integrated computer package
U
software integrated
monolithic integrated circuit
U
مدار مجتمع یکپارچه
integrated data processing
U
پردازش داده مجتمع
integrated reservoir operation
U
بهره برداری توام از چندمخزن
computer integrated manufactureing
U
کارخانه کاملا" اتوماتیک
injection
U
تزریق
injection well
U
چاه تغذیه
injection
U
داروی تزریق کردنی
injection
U
تنقیه
injection
U
پاشش
injection
U
اماله
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
injection molding
U
قالبگیری تزریقی
emulsion injection
U
تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
injection level
U
سطح تزریق
injection grid
U
شبکه تزریق
gas injection
U
تزریق بنزین
fuel injection
U
سوخت رسانی
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
hypodermic injection
U
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
injection efficiency
U
بازده تزریق
injection carburator
U
کاربراتور تزریقی یا پاشنده
fule injection
U
تزریق سوخت
injection capacity
U
فرفیت پاشش
gas injection
U
پاشش بنزین
injection moulding
U
روش قالب گیری تزریقی
injection of money
U
تزریق پول
mud injection
U
تزریق گل
orbital injection
U
دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
pilot injection
U
تزریق مقدماتی
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
injection capacity
U
فرفیت تزریق
injection timing
U
تنظیم مقدار تزریق
injection point
U
نقطه پاشش
injection point
U
نقطه تزریق
chemical injection
U
تزریق شیمیایی
injection pump
U
پمپ انژکتور
contra injection
U
تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
low level injection
U
تزریق کم
gas injection method
U
روش تزریق گاز
petrol injection motor
U
موتور تزریق بنزینی
mud injection hose
U
لولهتزریقرسوب
petrol injection pump
U
پمپ تزریق بنزین
airless solid injection
U
تزریق بدون کمپرسور
blast injection engine
U
موتور تزریق دم
fuel injection system
U
سیستم تزریق سوخت
low level injection efficiency
U
ضریب بهره تزریق در سطح پایین
logic
U
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic
U
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic
U
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic
U
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic
U
ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic
U
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic
U
دانش تفکرات و دلایل
logic
U
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic
U
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic
U
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic
U
منطقی
logic
U
لاجیک
logic
U
زبان ریاضی
logic
U
منطق ریاضی
logic
U
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic
U
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic
U
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic
U
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic
U
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic
U
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic
U
برهان
logic
U
استدلال
logic
U
منطق
logic variable
U
متغیر منطقی
logic switch
U
گزینه منطقی
n level logic
U
منطق N سطحی
logic unit
U
واحد منطقی
logic theory
U
نظریه منطقی
logic theorist
U
نظریه پرداز منطقی
mathematical logic
U
منطق ریاضی
logic symbol
U
علامت منطقی
logic symbol
U
نماد منطقی
logic operator
U
اپراتور منطقی
logic probe
U
کاوشگر منطقی
logic product
U
حاصلضرب منطقی
logic programming
U
برنامه نویسی منطقی
logic seeking
U
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking
U
انتهای خط وط
logic seeking
U
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic shift
U
تغییر مکان منطقی
logic sum
U
مجموع منطقی
mathematical logic
U
منطق ریاضی
[ریاضی]
symbolic logic
U
زبان علایم یاعلامتی
symbolic logic
U
منطق سمبلیک
symbolic logic
U
منطق رمزی
positive logic
U
منطق مثبت
symbolic logic
U
منطق نمادی
structural logic
U
منطق ساختی
propositional logic
U
منطق گزارهای
three state logic
U
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
sequential logic
U
منطق ترتیبی
negative logic
U
منطق منفی
formal logic
U
منطق صوری
[منطق]
two level logic
U
منطق دوسطحی
to chop logic
U
منطق بافتن
threshold logic
U
منطق استانهای
three state logic
U
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
shared logic
U
منطق اشتراک
formmal logic
U
منطق صوری
affective logic
U
منطق عاطفی
formal logic
U
منطق رمزی
logic add
U
جمع منطقی
logic analysis
U
تحلیل منطقی
logic analyzer
U
تحلیل کننده منطقی
boolean logic
U
منطق بولی
logic array
U
ارایه منطقی
computer logic
U
منطق کامپیوتر
control logic
U
منطق کنترل
fuzzy logic
U
منطق نامعلوم
hardwired logic
U
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
formal logic
U
قضاوت سطحی
formal logic
U
منطق صوری
formal logic
U
منطق مجرد
fluid logic
U
منطق سیلانی
fuzzy logic
U
نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
logic board
U
تخته منطقی
logic board
U
برد منطقی
logic card
U
کارت منطقی
logic instruction
U
دستورالعمل منطقی
logic gates
U
گیتهای منطقی
logic gate
U
دروازه منطقی
logic element
U
عنصر منطقی
logic function
U
تابع منطقی
logic error
U
خطای منطقی
logic element
U
عنصر لاجیک
logic diagram
U
نمودار منطقی
logic multiply
U
ضرب منطقی
logic circuit
U
مدار منطقی
logic circuits
U
مدارهای منطقی
logic operation
U
عمل منطقی
logic design
U
طرح منطقی
logic design
U
طراحی منطقی
logic designer
U
طراح مدارهای منطقی
logic device
U
دستگاه منطقی
logic network
U
شبکه منطقی
uncommitted logic array
U
جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
uncommitted logic array
U
مشابه 10328
positive true logic
U
یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
first order predicate logic
U
PROLO بکار می رود
double rail logic
U
منطق دو خطی
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
diode transistor logic
U
DTL
programmable logic array
U
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
random logic design
U
طرح منطقی تصادفی
arithmetic logic unit
U
واحد حساب و منطق
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
single rail logic
U
منطق تک خطی
logic arithmetic unit
U
واحد منطق و حساب
integrate logic circuit
U
مدار منطقی مجتمع
current mode logic
U
منطق جریانی
emitter coupled logic
U
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
direct coupled transistor logic
U
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
transistor transistor logic
U
منطق TTL
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com