Perdic | integrate logic circuit | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	integrate logic circuit U	مدار منطقی مجتمع

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	integrate circuit U	مدار مجتمع
	integrate circuit U	ای سی
	integrate circuit technology U	مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
	integrate circuit tester U	دستگاه ازمایش ای سی تستر ای سی
	integrate circuit transistor U	ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
	integrate magnetic circuit U	مدار مغناطیسی مجتمع
	integrate semiconductor circuit U	مدار نیمه هادی مجتمع
	logic circuit U	مدار منطقی
	integrate U	گنجاندن
	integrate U	مجتمع کردن
	integrate U	انتگرال گرفتن
	integrate U	تمام کردن
	integrate U	کامل کردن درست کردن
	integrate U	درشکم چیزی جا دادن
	integrate U	یکپارچه کردن
	integrate U	توام کردن
	integrate U	جمع کردن
	integrate U	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
	integrate U	یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
	integrate resistor U	مقاومت مجتمع
	integrate electronics U	الکترونیک مجتمع
	integrate system U	سیستم مجتمع
	integrate electronic component U	قطعه الکترونیکی مجتمع
	integrate transmission line U	خط انتقال مجتمع
	integrate transmission system U	سیستم انتقال مجتمع
	logic U	استدلال
	logic U	یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
	logic U	ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
	logic U	قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
	logic U	نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
	logic U	ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
	logic U	لاجیک
	logic U	زبان ریاضی
	logic U	منطق ریاضی
	logic U	منطقی
	logic U	برهان
	logic U	سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
	logic U	بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
	logic U	ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
	logic U	تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
	logic U	مراحل و تصمیمات و ارتباطات
	logic U	دانش تفکرات و دلایل
	logic U	مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
	logic U	مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
	logic U	نمایش گرافیکی قط عات منط قی
	logic U	مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
	logic U	عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
	logic U	دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
	logic U	منطق
	logic sum U	مجموع منطقی
	fluid logic U	منطق سیلانی
	formal logic U	منطق مجرد
	formal logic U	منطق رمزی
	formal logic U	منطق صوری
	logic shift U	تغییر مکان منطقی
	formal logic U	قضاوت سطحی
	formmal logic U	منطق صوری
	logic seeking U	دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
	logic switch U	گزینه منطقی
	logic symbol U	نماد منطقی
	control logic U	منطق کنترل
	computer logic U	منطق کامپیوتر
	positive logic U	منطق مثبت
	propositional logic U	منطق گزارهای
	logic device U	دستگاه منطقی
	sequential logic U	منطق ترتیبی
	shared logic U	منطق اشتراک
	structural logic U	منطق ساختی
	negative logic U	منطق منفی
	n level logic U	منطق N سطحی
	logic gates U	گیتهای منطقی
	logic symbol U	علامت منطقی
	logic theorist U	نظریه پرداز منطقی
	logic theory U	نظریه منطقی
	logic unit U	واحد منطقی
	logic variable U	متغیر منطقی
	mathematical logic U	منطق ریاضی
	symbolic logic U	منطق نمادی
	fuzzy logic U	نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
	fuzzy logic U	منطق نامعلوم
	logic element U	عنصر منطقی
	logic diagram U	نمودار منطقی
	logic designer U	طراح مدارهای منطقی
	logic design U	طراحی منطقی
	logic design U	طرح منطقی
	logic circuits U	مدارهای منطقی
	logic card U	کارت منطقی
	logic board U	برد منطقی
	logic board U	تخته منطقی
	logic array U	ارایه منطقی
	logic analyzer U	تحلیل کننده منطقی
	logic analysis U	تحلیل منطقی
	logic element U	عنصر لاجیک
	logic error U	خطای منطقی
	logic seeking U	انتهای خط وط
	logic seeking U	چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
	logic programming U	برنامه نویسی منطقی
	logic product U	حاصلضرب منطقی
	logic probe U	کاوشگر منطقی
	logic operator U	اپراتور منطقی
	hardwired logic U	تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
	logic operation U	عمل منطقی
	logic network U	شبکه منطقی
	logic multiply U	ضرب منطقی
	logic instruction U	دستورالعمل منطقی
	logic gate U	دروازه منطقی
	logic function U	تابع منطقی
	logic add U	جمع منطقی
	symbolic logic U	منطق رمزی
	three state logic U	: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
	formal logic U	منطق صوری [منطق]
	mathematical logic U	منطق ریاضی [ریاضی]
	boolean logic U	منطق بولی
	symbolic logic U	زبان علایم یاعلامتی
	two level logic U	منطق دوسطحی
	symbolic logic U	منطق سمبلیک
	three state logic U	دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
	threshold logic U	منطق استانهای
	to chop logic U	منطق بافتن
	affective logic U	منطق عاطفی
	positive true logic U	یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
	diode transistor logic U	DTL
	random logic design U	طرح منطقی تصادفی
	programmable logic array U	ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
	current mode logic U	منطق جریانی
	arithmetic logic unit U	واحد حساب و منطق
	double rail logic U	منطق دو خطی
	uncommitted logic array U	مشابه 10328
	arithmetic logic unit U	بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
	first order predicate logic U	PROLO بکار می رود
	uncommitted logic array U	جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
	negative true logic U	سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
	single rail logic U	منطق تک خطی
	emitter coupled logic U	طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
	logic arithmetic unit U	واحد منطق و حساب
	integrated injection logic U	IIL
	direct coupled transistor logic U	سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
	circuit U	جریان الکتریکی
	circuit U	مسیر
	circuit U	احاطه کردن
	circuit U	اتحادیه کنفرانس
	circuit U	دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
	circuit U	مدار
	circuit U	جریان حوزه
	circuit U	گردش
	circuit U	دوره
	circuit U	حوزه قضایی یک قاضی دور
	circuit U	پیست اتومبیلرانی
	circuit U	پیست اسبدوانی
	circuit U	حوزه قضائی
	circuit U	مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
	circuit U	روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
	circuit U	مدار جریان
	circuit U	طرح گرافیکی یک مدار
	circuit U	اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
	circuit U	دایره
	circuit U	مسیر گردش
	circuit U	یچ کردن عملیات انجام میدهد
	circuit U	مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
	circuit U	وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
	circuit U	حوزه صلاحیت دادگاه
	circuit U	ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
	circuit U	مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
	circuit U	و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
	circuit U	نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
	circuit U	وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
	circuit U	وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
	circuit U	اتصال الکتریکی
	not circuit U	مدار نفی
	or circuit U	مدار OR
	not circuit U	مدار نقض
	quadrature circuit U	مدار تربیع
	quadruplex circuit U	تلگراف تمام جهتی
	reflex circuit U	قوس بازتاب
	relaxation circuit U	مدار رلاکسیون
	resonance circuit U	مدار همنوایی
	return circuit U	مدار برگشتی
	room circuit U	جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
	series circuit U	مدار سری
	short circuit U	کوته مداری
	sequential circuit U	مدار ترتیبی
	synchronous circuit U	مدار همگام
	phantom circuit U	مدار دو خطه تلفنی
	electrical circuit U	مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
	plate circuit U	مدار صفحه اند
	polyphase circuit U	مدار چندفاز
	power circuit U	مدار توان
	simple circuit U	مدار توان
	primary circuit U	مدار ورودی
	printed circuit U	مدار چاپی
	printed circuit U	ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
	short circuit U	اتصالی مدار
	short circuit U	اتصال پیداکردن
	short circuit U	اتصالی
	sweep circuit U	مدار رلاکساسیون
	switching circuit U	مدار راه گزین
	local circuit U	مدار محلی
	linear circuit U	مدار خطی
	line circuit U	مدار خطی
	switching circuit U	مدار گزینشی