English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insured, policy holder U بیمه شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
policy holder U دارنده بیمه نامه
policy holder U دارنده بیمه
self insured U خود بخود بیمه شده
insured value U ارزش بیمه شده
insured U کسی که زندگی و دارایی اش بیمه شده باشد
insured U بیمه شونده
insured U بیمه شده
insured U بیمه گذار
to be voluntarily insured U داوطلبانه بیمه شده بودن
to be compulsorily insured U اجباری [الزامی] بیمه بودن
to be privately insured U بیمه خصوصی داشتن
to be insured under the social security scheme [system] U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
holder U دارنده
holder U نگاه دارنده
holder U گیرنده اشغال کننده
holder U درنده
holder U گره
holder U ترمینال سرپیچ
holder U نگهدارنده
holder U دارنده برات
electrode holder U انبر جوش
electrode holder U انبر جوشکاری
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
loan holder U دارنده سهام وام
kettle holder U کهنه
loan holder U مرتهن
magnet holder U نگهدارنده اهنربا
permit holder U صاحب جواز
copy holder U گیره کاغذ
flame holder U شعله نگهدار
fuse holder U فیوز
lease holder U اجاره دار
kettle holder U کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
kettle holder U کتری گیر
lamp holder جاچراغی
lamp holder سرپیچ لامپ
ink holder U امه
ink holder U دوات
gas holder U نگهدارنده گاز
fuse holder U نگهدارنده فیوز
lease holder U مستاجر
share holder U سهامدار
office-holder U دیوان گر
title-holder U صاحب سند مالکیت
title-holder U دارندهی قباله
title-holder U قهرمان کنونی
cassette holder U نگهدارندهفیلم
eraser holder U پاکننگهدار
eyepiece holder U نگهدارندهقطعهچشمی
label holder U نگهدارندهعنوان
pen holder U جایخودکار
shaft holder U محورنگهدارنده
tissue holder U جادستمال
office-holder U دیوان سالار
office-holder U صاحب مقام
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
slave holder U زرخرید
slave holder U دار
stake holder U کسی که پول شرط بندی یاثمن معامله را به او می سپارند
stock holder U صاحب سهم
stock holder U سهامدار
office-holder U صاحب منصب دولت
title-holder U برندهی مقام قهرمانی
tool holder U ابزار گیر
tube holder U سر پیچ
office-holder U کارمند دولت
passport-holder U تبعهکشوریبودن
cable holder U دوار زنجیر
bottle holder U نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
bottle holder U پشت
cigar holder U چوب سیگار
carbon holder U پایه کربن
bottle holder U یار
bottle holder U یاور
brush holder U پایه زغال
cable holder U gypsy : syn
blank holder U ورق نگهدار
board holder U پهنه بند
clamp holder U گیره بند
blank holder U ورق یا صفحه نگهدار کشویی
board holder U پهن بند
bid holder U دارنده ضمانتنامه
magnetic lid holder U کلاهکمغناطیسینگهدارنده
floating tool holder U ابزارگیر متحرک
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
lathe tool holder U نگهدارنده تیغه تراش
lamp holder plug U سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
scraper bar holder U میلهنگهدارندهرنده
safe conduct holder U مستامن
bona fide holder U دارنده مجاز
world record holder U دارنده رکورد جهانی
calculator/cheque book holder U دفترچهنگهدارندهحساب
policy U اداره یاحکومت کردن
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
policy U سند معلق به انجام شرطی
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U کاردانی
policy U مصلحت اندیشی
policy U خط مشی سیاستمداری
policy U تدبیر
policy U خط مشی
policy U بیمه نامه
policy U خط مشی روش
policy U سیاست
policy U رویه
policy U مسلک سیاست
tax policy U سیاست مالیاتی
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
the policy of the government U رویه دولت
the policy of the government U سیاست دولت
stop go policy U سیاست تثبیت
social policy U سیاست اجتماعی
policy objectives U اهداف موردنظر
policy of contianment U سیاست تحدیدی
policy options U انتخابهای سیاستی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy options U انتخابهای مورد نظر
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
public policy U سیاست عمومی
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
policy objectives U اهداف سیاستی
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
voyage policy U بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy U سیاست دستمزد
wagering policy U بیمه قماری
insurance policy U بیمه نامه
insurance policy U قرارداد بیمه
policy-making U سیاست گذاری
policy making U سیاست گذاری
stop go policy U توسعه
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
endowment policy U بیمهی عمر
time policy U بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy U رویهای اتخاذ کردن
to u. a policy of insurance U سند بیمه
to u. a policy of insurance U رابکسی دادن
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
development policy U سیاست توسعه
income policy U سیاست درامدی
income policy U سیاست مربوط به درامدها
commercial policy U سیاست بازرگانی
insurance policy U سند بیمه
blanket policy U بیمه نامه جامع
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
blanket policy U بیمه نامه کلی
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
bearer policy U بیمه نامه بدون نام
mixed policy U بیمه نامه مختلط
monetary policy U سیاست پولی
national policy U خط مشی ملی
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
health policy U سیاست بهداشتی
employment policy U سیاست اشتغال
evacuation policy U روش تخلیه پزشکی
evacuation policy U خط مشی اخراجات پزشکی
economic policy U سیاست اقتصادی
expansionary policy U سیاست انبساطی
financial policy U سیاست مالی
fiscal policy U سیاست مالی
fiscal policy U سیاست مالیاتی
floating policy U بیمه نامه متغیر
foreign policy U سیاست خارجی
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
budgetary policy U سیاست بودجهای
national policy U سیاست ملی
open policy U بیمه نامه باز
policy book U پرونده خط مشیها
policy makers U سیاست گذاران
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
policy book U کتاب روشها
policy dilemma U معمای سیاستی
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
policy implication U کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication U کابرد سیاستی
ostrich policy U سیاست خود فریبی
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
outward looking policy U سیاست برون نگر
ostrich policy U رویه کبک
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
all risk insurance policy U بیمه نامه تمام خطر
compensatory fiscal policy U سیاستهای مالی ترمیمی
scorched-earth policy U نابودکردنوازبینبردن
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com