English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input spectrum U طیف ورودی
input spectrum U بیناب یا طیف اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spectrum U حیطه عمل
spectrum U قالب
spectrum U رنگهای مریی درطیف بین
spectrum U منظر شبح
spectrum U خیال
spectrum U طیف
spectrum U بینایی
spectrum U گستره تابش
spectrum U بیناب
spectrum line U خط طیفی
broad spectrum U طیف گسترده
visible spectrum U طیف مرئی
continuous spectrum U طیف انفصالی
continuous spectrum U طیف نشری
continuous spectrum U طیف پیوسته
band spectrum U بیناب نواری
band spectrum U طیف نواری
acoustic spectrum U طیف صوتی
absorption spectrum طیف درآشامی
absorption spectrum U خطوط جذبی
absorption spectrum U طیف جذب
absorption spectrum U طیف جذبی
diffraction spectrum U طیف پراش
discrete spectrum U طیف گسسته یا انفصالی
frequency spectrum U بیناب فرکانس
spectrum of war U جنگ در تمام زمینه ها
spectrum analysis U تجزیه بیناب
infrared spectrum U طیف زیر قرمز
spectrum analysis U تجزیه طیف
spectrum analyser U تجزیه کننده طیف
rotational spectrum U طیف چرخشی
power spectrum U طیف توانی
molecular spectrum U طیف مولکولی
line spectrum U بیناب خطی
line spectrum U طیف خطی
frequency spectrum U طیف فرکانس
fraunhofer spectrum U طیف فرانهوفر
ultreaviolet spectrum U طیف فرابنفش
electric spectrum U طیف برقی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومگنتیک
emission spectrum U طیف نشری
spectrum of war U زمینه ها یا طیف جنگ
energy spectrum U طیف انرژی
energy spectrum U بیناب انرژی
flourescence spectrum U طیف فلوئورسانی
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
emission spectrum lines U خطوط نشری
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
multi line spectrum U طیف چند خطی
bright line spectrum U طیف خطی روشن
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
input U پول بمیان نهاده
input U مصرفی
input U درونداد
input U توان اولیه
input U توان ورودی ورودی
input U سیگنال اولیه
input U سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input U بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input U ورودی
input U خرج
input U درون گذاشت
input U نیروی مصرف شده
input U توان ورودی
input U درون داد
input U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input U داده ها اطلاعات ورودی
input U درداده
input U در رونده
input U کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input U فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input U عمل وارد کردن اطلاعات
input U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input U دادن ورودی
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input U وسیله ورودی
input U کامپیوتری که داده دریافت میکند
input U ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input U بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input U انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input stream U جریان سیر ورودی
input stage U طبقه اولیه
input stage U طبقه ورودی
input unit U واحد اولیه
input/output U بررسی
input socket ساکت ورودی
input stream U مسیل ورودی
input tape U نوار اولیه
input terminal U ترمینال اولیه
input translator U مترجم اولیه
input translator U مترجم ورودی
input transformer U ترانسفورماتور اولیه
input time U زمان اولیه
input terminal U ترمینال ورودی
input signal U سیگنال اولیه
input signal U سیگنال ورودی
input programme U برنامه ورودی
input pulse U پالس ورودی
input preamplifier U پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input parameter U پارامتراولیه
input power U قدرت ورودی
input reactance U مقاومت کور اولیه
input power U توان ورودی
input reactance U راکتانس اولیه
input parameter U پارامتر ورودی
input reactor U پیچک ورودی
input reactor U سلف ورودی پیچک ماقبل
input queue U صف ورودی
input output U ورودی خروجی
input of current U تغذیه و هدایت جریان
input register U ثبات ورودی
input resistance U مقاومت ورودی
input resistance U مقاومت موثر اولیه
input pulse U ایمپولز ورودی
input unit U واحد ورودی
input/output U ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
instrumental input U داده سودمند
manual input U ورودی دستی
noninverting input U ورودی غیروارونگر
input/output U سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
three input adder U افزایشگر با سه ورودی
two input adder U افزایشگر با دو ورودی
input wire U سیمداخلی
two input firm U بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor U کاهشگر با دو ورودی
variable input U نهاده متغیر
variable input U داده متغیر
voice input U ورودی صوتی
input devices U ابزارخروجی
input monitors U صفحهنمایشداخلی
input/output U دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output U کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input voltage U ولتاژ اولیه
input waveform U شکل موج ورودی
input winding U سیم پیچی اولیه
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output U وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output U مدیریت و کنترل میکند
input/output U وسیله جانبی
input/output U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output U پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output U استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input selector U انتخابگرورودی
input function U تابع اولیه
input data U داده ورودی
input data U دادههای اولیه
input data U معطیات ورودی
input data U معلومات یا دادههای ورودی
input current U جریان اولیه
input current U جریان ورودی
data input U داده ها
input coupling U تزویج اولیه
effective input U فرفیت موثر ورودی
data input U اطلاعات ورودی
input device U دستگاه ورودی
input diode U دیود ورودی
input frequency U فرکانس ورودی
input frequency U فرکانس اولیه
input field U میدان ورودی
clocked input U ورودی با سنجش زمان
input electrode U الکترود اولیه
input electrode U الکترود ورودی
input drift U رانش ورودی
input drift U رانش اولیه
input diode U دیود اولیه
input coupling U پیوست ورودی
input coordinate U مختصات اولیه
filament input U ورودی فیلامان
input bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
input block U واحد ورودی
input admittance U ادمیتانس اولیه
input admittance U مقدار هدایت طاهری اولیه
input attenuation U دمفونگ اولیه
input attenuation U میرائی ورودی
input attenuation U میرائی اولیه
input area U ناحیه ورودی
input amplifier U تقویت کننده ورودی
input bound U کران ورودی
input capacitance U فرفیت ورودی
input capacitance U فرفیت اولیه
input control U کنترل ورودی
input circuit U مدار اولیه
input circuit U مدار ورودی
input circuit U مدار ورودی لامپ الکترونی
input characteristic U منحنی مشخصه ورودی
input card U کارت ورودی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com