Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incidental errors
U
خطاهای اتفاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incidental
<adj.>
U
شانسی
incidental
<adj.>
U
اتفاقی
incidental
U
جزئی ضمنی
incidental
<adj.>
U
تصادفی
incidental
U
غیر مبهم
incidental
U
لازم
incidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
incidental images
U
تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند
incidental works
U
کارهای اتفاقی
incidental expenses
U
هزینههای واقعی
incidental effect
U
اثر تبعی
incidental effect
U
اثر فرعی
incidental memory
U
حافظه اتفاقی
incidental learning
U
یادگیری اتفاقی
incidental expenses
U
مخارج اتفاقی
errors
U
خطا
t. errors
U
اغلاط چابی
t. errors
U
اشتباهات
errors
U
تقصیر
errors
U
عقیده نادرست
errors
U
سهو خطا
errors
U
غلط
errors
U
اشتباه
errors
U
لغزش
errors
U
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
errors
U
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors
U
سهو
errors slipped in
U
اشتباهاتی دران راه یافت
bombing errors
U
اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
bombing errors
U
خطای پرتاب بمب
compensating errors
U
خطاهای خنثی کننده
errors in equations
U
خطا در معادلات
errors in variables
U
خطا در متغیرها
rounding errors
U
خطاهای ناشی از سرراست کردن
errors and omissions expected
U
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
A few spelling errors caught my eye.
U
چند غلط املایی به چشمم خورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com