Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
idle position
U
وضعیت ساکن
idle position
U
حالت سکون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idle
U
وقت تلف کردن
idle
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
U
درجاکار
idle
U
بی بار
idle
U
بی بار شدن در حال سکون ساکن
idle
U
بیکار شدن
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
ازاد گشتن
idle
U
استراحت
idle
U
هرزگردی
idle
U
تنبل شدن
idle
U
وقت گذراندن
idle
U
بی پروپا
idle
U
بی اساس
idle
U
تنبل
idle
U
بیهوده
idle
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle
U
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle
U
بیکار
idle
U
بیخود
idle wanderer
U
ولگرد
idle power
U
توان کور
idle balance
U
مانده بیکار
idle balance
U
مانده راکد مانده غیرفعال
idle bar
U
میله کور
idle deposit
U
سپرده بلااستفاده
idle capacity
U
فرفیت بلااستفاده
idle capacity
U
فرفیت بیکار
idle deposit
U
سپرده راکد
idle cash
U
پول بیکار
idle cash
U
پول بلااستفاده
idle characters
U
کاراکترهای عامل
idle coil
U
پیچک هرز
idle coil
U
بوبین کور
idle component
U
اجزاء کور
idle current
U
جریان بی باری
idle current
U
جریان کور
idle time
U
دوره فترت زمان بیکاری
idle rumoues
U
اراجیف
idle stock
U
موجودی بی مصرف
idle talk
U
سخن بیهوده
idle talk
U
حرف مفت ژاژخایی
idle time
U
وقت تلف شده
idle time
U
زمان بی باری
idle time
U
دوره عطالت
idle trunck
U
خط اتصال ازاد
idle trunck
U
ترانک ازاد
idle turn
U
کلاف مرده
idle turn
U
دور ازاد
idle voltage
U
ولتاژ کور
idle wheel
U
دنده چرخ رابط بین دو چرخ
idle rumoues
U
شایعات بی اساس
idle rumoues
U
شایعات بی سر و پا
idle roll
U
غلطک کور
idle frequency
U
فرکانس بی باری
idle hours
U
ساعتهای بیکاری
idle junction
U
اتصال ازاد
idle line
U
خط ازاد
idle money
U
پول راکد
idle money
U
پول غیر فعال
idle period
U
دوره استراحت
idle period
U
زمان توقف
idle period
U
پریود بی باری
idle pulley
U
قرقره راهنما
idle reserves
U
ذخائر بیکار
idle reserves
U
ذخائر بلااستفاده
idle rich
U
ثروتمندان انگل
idle wire
U
سیم مرده
an idle pupil
U
شاگرد بیکار یا تنبل
idle runing
U
بی باری
machine idle time
U
زمان معطلی دستگاه
machine idle time
U
زمان توقف ماشین
idle voltage of battery
U
ولتاژ هرز باتری
idle current wattmeter
U
توان کورسنج
idle circuit condition
U
وضعیت مدار بی بار
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
To lead an idle life .
U
زندگی عاطل وباطلی داشتن
idle current connection
U
اتصال جریان بی باری
To idle away one s time . to be jobless.
U
غاز چراندن
idle indicating signal
U
علامت ازاد
To lead an idle life.
U
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
position
U
مستقرشدن یاکردن
position
U
قراردادن امورات مربوط به وفایف
position
U
شکل موقعیت
position
U
مقام شغل سازمانی
position
U
موضع
position
U
مقام
position
U
وضعیت
position
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
to be in a position to do something
U
موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
position
U
نظریه
position
U
موقعیت
an a for a position
U
درخواست دهنده برای کار
position
U
محل چیزی
position
U
قرار دادن چیزی در محل خاص
position
U
بردار مکان
[ریاضی]
position
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position
U
وضع چگونگی
position
U
محل
position
U
جا
position
U
شغل رسمی
position
U
قراردادن یاگرفتن
position
U
منصب
y position
U
حالت- ایگرگ
t position
U
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
on position
U
وضعیت وصل
position
U
حالت محل سازمانی
position
U
وضع
position
U
وضعیت موضع
position
U
جایگاه
position
U
مرتبه مقام
position
U
شغل
position
U
نهش
position
U
مقام یافتن سمت
position correction
U
تصحیحات موضعی
position control
U
پیچ مرکز گذار
position angle
U
زاویه تراز
position buoy
U
بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position buoy
U
بویه موقعیت
position area
U
منطقه مواضع
position angle
U
زاویه ارتفاع جسم
pinning position
U
نزدیک به ضربه شدن
ortho position
U
محل ارتو
ordinal position
U
جایگاه ترتیبی
para position
U
محل پارا
position defense
U
دفاع موضعی
sitting position
U
وضعیت نشسته
post position
U
محل اسب در شروع
position warfare
U
نبرد موضعی
position warfare
U
جنگ موضعی
predicament position
U
بخطر افتادن
position response
U
پاسخ مکانی
position of attention
U
حرکات و احترامات نظامی
position light
U
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
winning position
U
پوزیسیون برنده
position habit
U
عادت مکانی
position finding
U
موقعیت یابی
ready position
U
وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
position defense
U
دفاع یا پدافندثابت
position indicator
U
شاخص نماها
position vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
unit position
U
مکان واحد
to seek a position
U
نظر خواستن
to seek a position
U
مشورت کردن
to seek a position
U
جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
switch position
U
موضع دفاعی بینابین
switch position
U
موضع رابط دفاعی
supplementary position
U
موضع یدکی
supplementary position
U
موضع تکمیلی
steinitz position
U
پوزیسیون اشتاینیتسی
starting position
U
وضعیت راه اندازی
starting position
U
وضعیت صفر
stag position
U
پاباز در هوا
stag position
U
وضع پاهای باز
squatting position
U
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
validated position
U
محل سازمانی خالی
validated position
U
شغل بلاتصدی سازمانی
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
This position is much too small for me .
U
این سمت برای من خیلی کوچک است
He has not enough experience for the position.
U
برای اینکار تجربه کافی ندارد
tuck position
U
موفقیتجمعشده
straight position
U
فرم مستقیم
position of the ligament
U
طرزقراگیریرباط
position marker
U
نشانگرموقعیت
pike position
U
وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
leg position
U
مدلپا
document-to-be-sent position
U
موقعیتفرستادنمدارک
arm position
U
موقعیتبازو
lotus position
U
چمباتمه لوتوسی
lotus position
U
جاگیری لوتوسی
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
waltz position
U
رقص والس
sign position
U
موقعیت علامت
sign position
U
مکان علامت
punch position
U
محل منگنه
punch position
U
موضع منگنه
prone position
U
حالت درازکش
prone position
U
وضعیت درازکش
print position
U
موقعیت چاپ
print position
U
مکان چاپ
primary position
U
موضع ابتدایی
primary position
U
موضع اصلی
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
pole position
U
جلوتر از همه در صف
[مسابقه]
pole position
U
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
ready position
U
حالت حاضر به تیر
ready position
U
حاضربه تیراندازی
sign position
U
موضوع علامت
set position
U
اماده در نقطه اغاز
selection of position
U
انتخاب موضع
screen position
U
مکان صفحه
rigging position
U
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
rest position
U
وضعیت ساکن
rest position
U
موقعیت سکون
rest position
U
استراحتگاه
response position
U
مکان جواب
repetition of position
U
تکرار وضعیت
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
referee's position
U
اعلام کشتی در خاک از سوی داور
referee's position
U
خاک شدن در کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com