Perdic | identity matrix | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	identity matrix U	ماتریس واحد
	identity matrix U	ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
	identity matrix U	ماتریس همانی [ریاضی]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	identity U	آنچه کسی یا چیزی است
	identity U	اتحاد
	identity U	اینهمانی
	identity U	عینیت
	identity U	خصوصیات
	identity U	مشخصات
	identity U	دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
	identity U	عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
	identity U	تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
	identity U	مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
	identity U	یکسانی یگانگی
	identity U	این همانی
	identity U	اصلیت شناسایی
	identity U	الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
	self identity U	انطباق
	self identity U	همانندی
	self identity U	شباهت تام
	identity U	شخصیت
	identity U	هویت
	identity paper U	اسناد هویت
	document of identity U	اسناد سجل و احوال
	identity control U	بازرسی شناسنامه
	organizational identity U	هویت سازمانی
	identity check U	بررسی هویت
	personal identity U	هویت شخصی
	identity bracelet U	پلاک
	identity tag U	برچسبشناسایی
	identity crisis U	بحران هویت
	identity element U	عنصر یکسانی
	gender identity U	هویت جنسی
	identity of indiscernibles U	یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت
	identity of unknown U	مجهول الهویه
	of unknown identity U	مجهول الهویه
	mathematical identity U	اتحاد ریاضی
	identity certificate U	شناسنامه
	identity control U	بررسی هویت
	identity cards U	شناسنامه
	identity card U	شناسنامه
	identity check U	بازرسی شناسنامه
	matrix U	جابجایی سط ر و ستون در آرایه
	matrix U	ماترس
	matrix U	قالب
	matrix U	زمینه ملاط
	matrix U	شبکه
	y matrix U	ماتریس ایگرگ
	z matrix U	ماتریس "زد"
	matrix U	جدول اعداد
	matrix U	ماتریس [ریاضی]
	matrix U	ماتریس
	matrix U	الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
	matrix U	چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
	matrix U	روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
	matrix U	جای پیدایش ماتریس
	matrix U	بچه دان موطن
	matrix U	رحم
	matrix U	زهدان
	matrix U	آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
	matrix U	آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
	matrix U	الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
	singular matrix U	ماتریس ویژه
	singular matrix U	ماتریس منفرد
	nail matrix U	جایگاهناخن
	singular matrix U	ماتریش ویژه
	semidefinite matrix U	ماتریس نیمه معین
	singular matrix U	ماتریس غیر عادی
	singular matrix U	ماتریس تکین
	square matrix U	ماتریس مربع
	square matrix U	ماتریس مربعی
	symmetric matrix U	ماتریس متقارن
	transpose matrix U	ماتریس برگردان
	transpose matrix U	ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
	triangular matrix U	ماتریس مثلثی
	unit matrix U	ماتریس واحد
	unit matrix U	ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
	matrix multiplication U	ضرب ماتریس [ریاضی]
	triangular matrix U	ماتریس مثلثی [ریاضی]
	Jacobi matrix U	ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
	square matrix U	ماتریس مربعی [ریاضی]
	adjunct matrix U	ماتریس الحاقی [ریاضی]
	invertible matrix U	ماتریس وارون [ریاضی]
	unit matrix U	ماتریس همانی [ریاضی]
	the transpose of a matrix U	ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
	adjoint matrix U	ماتریس الحاقی [ریاضی]
	belief value matrix U	شبکه باورها و ارزشها
	incidence matrix U	ماتریس تلاقی
	inverse matrix U	ماتریس عکس
	invert matrix U	ماتریس معکوس
	lattice matrix U	ماتریس
	leontief matrix U	ماتریس لئونتیف
	leontief matrix U	اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
	matrix algebra U	جبر ماتریس
	matrix mechnics U	مکانیک ماتریسی
	matrix notation U	نمایش ماتریسی
	matrix or matrices U	زهدان
	impedance matrix U	ماتریس مقاومت فاهری
	impedance matrix U	ماتریس امپدانس
	factor matrix U	ماتریس عاملی
	black matrix U	صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
	boolean matrix U	ماتریس بولی
	correlation matrix U	ماتریس همبستگی
	diagonal matrix U	ماتریس قطری
	diagonal matrix U	ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
	dot matrix U	ماتریس نقطهای
	dot matrix U	روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
	core matrix U	ماتریس چنبرهای
	matrix or matrices U	رحم
	residual matrix U	ماتریس مازاد
	nonsingular matrix U	ماتریس غیر منفرد
	nonsingular matrix U	ماتریس ناویژه
	nonsingular matrix U	ماتریس عادی
	nonsingular matrix U	ماتریس ناتکین
	null matrix U	ماتریس تهی
	null matrix U	ماتریس صفر
	order of matrix U	مرتبه ماتریس
	payoff matrix U	ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
	minor of matrix U	کهاد ماتریس
	matrix or matrices U	کالبد
	matrix or matrices U	قالب
	matrix or matrices U	بچه دان
	matrix or matrices U	تخمدان
	matrix printer U	چاپگر ماتریسی
	matrix or matrices U	شکم
	matrix storage U	انباره ماتریسی
	matrix or matrices U	قرارگاه گوهر
	dot matrix printers U	چاپگر با ماتریس نقطهای
	dot matrix printers U	چاپگر یا ماتریس نقطهای
	positive definite matrix U	ماتریس همیشه مثبت
	lower triangular matrix U	ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
	dot matrix printer U	چاپگر با ماتریس نقطهای
	dot matrix printer U	چاپگر یا ماتریس نقطهای
	matrix isolation spectroscopy U	طیف بینی مجزا شده درماتریس
	magnetic matrix memory U	حافظه ماتریس مغناطیسی
	wire matrix printer U	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
	impluse response matrix U	ماتریس انتقال ضربه
	multivariable multimethod matrix U	ماتریس چند متغیری- چندروشی
	primary diagonal [matrix] U	قطر اصلی [ریاضی]
	principal diagonal [matrix] U	قطر اصلی [ریاضی]
	the main diagonal of a matrix U	قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
	dot matrix character U	کاراکتر ماتریس نقطهای
	upper triangular matrix U	ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]