Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
friend
U
دوست کردن
friend
U
دوست
friend
U
رفیق
friend
U
یار
This is my friend.
U
این دوست من است.
friend
U
یاری نمودن
A friend in need is a friend indeed..
<proverb>
U
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
bosom friend
U
دوست محرم یا صمیمی یاهمدم
i imagine him to be my friend
U
من تصور میکنم که او دوست من است
i imagine he is my friend
U
چنین می پندارم
to break with one's friend
U
با دوست خود بهم زدن
to make a friend of
U
دوست شدن با
lady friend
U
دوستدختر
pen-friend
U
فردیکهبهدوستانشزیادنامهمیدهد
his friend's murder
U
قتل دوست او
to send something to my friend
U
چیزی را به دوستم فرستادن
Whatever comes from a friend is good .
<proverb>
U
هر چه از دوست رسد نیکو است .
I reckoned him as my friend.
U
اورا دوست خود حساب می کردم
She was talking to (with ) a friend .
U
داشت با دوستش صحبت می کرد
Bring your friend along.
U
دوستت را همراه بیاور
school friend
U
دوستمدرسهای
i imagine he is my friend
U
من تصور میکنم او دوست من است
identification
U
شناختن شناسایی کردن
identification
U
شناسایی
identification
U
تعیین هویت
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
identification
U
معرف
identification
U
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification
U
بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
identification
U
تشخیص هویت
identification
U
احراز هویت
identification
U
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
identification
U
همانندسازی
identification
U
تطبیق تمیز
fair-weather friend
U
آدم بی وفا
enemy in liken of friend
U
دشمن در لباس دوست
I bought it on the recommendation of a friend.
U
طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
fair-weather friend
U
رفیق نیمه راهه
One enemy is too many, a hundred friend are too few.
<proverb>
U
یک دشمن زیاد است صد دوست کم .
A steadfast (constant) friend.
U
دوست ثابت وپابر جا
He came under the guise of friend ship .
U
درقالب دوستی ظاهر ( وارد ) شد
He is a close friend of mine .
U
دوست نزدیک من است
fair-weather friend
<idiom>
U
شخصی که تنها دوست است
identification document
U
شناسنامه
identification document
U
کارت شناسایی
identification character
U
علامت مشخصه
identification tag
U
پلاک هویت
problem identification
U
شناسایی مسئله
identification problem
U
مسئله شناسائی
identification problem
U
مسئله تعیین هویت
identification of supplies
U
تشخیص هویت کالا
identification number
U
حرف مشخصه
identification code
U
کدشناسایی یکان
identification code
U
رمز معرف یکان
identification card
U
کارت شناسایی
identification markings
U
علایم شناسایی
identification division
U
یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
file identification
U
هویت پرونده
identification signs
U
علائم تشخیص
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
identification test
U
ازمون شناسایی
visual identification
U
شناسایی بصری
visual identification
U
تشخیص بصری
problem identification
U
بازشناسی مشکل
group identification
U
همانند سازی گروهی
identification zone
U
منطقه تشخیص هدف
identification zone
U
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend !
U
معنی دوستی را هم فهمیدیم
A steadfast(firm, staunch) friend.
U
دوست پر وپا قرص
technical identification band
U
نوارمشخصههایتکنیکی
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
ammunition identification code
U
کد شناسایی مهمات
contents identification board
U
تختهیشناساییمحتویات
personal identification number
U
شماره شناسایی شخصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com