English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insist U اصرار ورزیدن
insist U پاپی شدن
insist U سماجت
insist U تکیه کردن بر
insist U پافشاری کردن
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
innocent U مبری
innocent U بی ضرر
innocent U بیگناه
innocent U بی تقصیر
innocent U مبرا مقدس
innocent U معصوم
innocent U ادم بیگناه ادم ساده
innocent <adj.> U ساده دل
everybody is presumed innocent U فرض بربرائت است
everybody is presumed innocent U اصل بر برائت است
innocent passage U عبور بدون ضرر
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
He was dismissed though (while) he was in fact innocent. U اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com