Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hung
U
اویخت
hung over
U
پاتیل شده
hung over
U
ناراحت ازاعتیاد
hung
U
زمان ماضی فعل
hung
U
اویخته
hung
U
پرش طول با کشیدن پا و دست به عقب پیش از فرود امدن
hung up
U
نگرانچیزیبودن
hung over
U
خمار
hung bomb
U
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
hung start
U
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
double-hung sashes
U
پنجره با دو قاب شیشه خور
He hung his head in shame.
U
از خجالت سرش راپایین انداخت
striker
U
ساعت زنگی
striker
U
اعتصاب کننده
non striker
U
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
striker
U
چخماق
striker
U
ضارب
striker
U
چکش ضارب
striker
U
دانش اموز
striker
U
بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker
U
زننده
striker
U
توپ زن هنگام دفاع از میله
striker
U
کروکه بازی که نوبت اوست
striker
U
فوروارد
striker
U
مهاجم
The child of ones old age is a bell hung from ones.
<proverb>
U
بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
striker wheel
U
چرخهضارب
hunger-striker
U
اعتصاب غذا کننده
[زن ]
[مرد]
hunger striker
U
کسیکهدراعتصابغذاباشد
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
U
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com