English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hung over U خمار
hung over U پاتیل شده
hung over U ناراحت ازاعتیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hung U زمان ماضی فعل
hung U اویخت
hung U اویخته
hung U پرش طول با کشیدن پا و دست به عقب پیش از فرود امدن
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
hung start U شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
hung striker U ضارب چاشنی معیوب نارنجک
hung striker U چاشنی عمل نکرده نارنجک
hung up U نگرانچیزیبودن
He hung his head in shame. U از خجالت سرش راپایین انداخت
The child of ones old age is a bell hung from ones. <proverb> U بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
double-hung sashes U پنجره با دو قاب شیشه خور
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com