English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
housing project U تهیهمسکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
housing U محفظه
housing U پوشش سخت
housing U چارچوب قسمت ساکن دستگاه
housing U بدنه
housing U استاتور
housing U ایجاد مسکن
housing U خانه سازی
housing U مسکن
housing U خانه ها
housing U تهیه جا
housing economics U اقتصاد مسکن
magnet housing U بدنه اهنربا
housing development U محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
troop housing U کوی سربازان
troop housing U کوی درجه داران یا افراد
housing estates U محوطهی خانه سازی
clutch housing U جایگاهکلاج
engine housing U جایگاهموتور
fan housing U محلقرارگرفتنخنککننده
roll housing U پایه دستگاه نورد
housing estate U محوطهی خانه سازی
gear housing U پوششچرخدنده
spring housing U محلارتجائی
housing association U انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
front axle housing U پوسته اکسل جلو
exhaust valve housing U حوضینگ شیر خروجی
drop worm housing U پوسته حلزونی سقوطی
double housing planner U دستگاه رنده با دو قسمت ساکن
front sight housing U چشمیهدفگیر
hand brake gear housing U دستهترمزموتورکابین
project U نقشه کشیدن
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U پیشنهاد کردن
project U پروژه پروژه افکندن
project U نقشه
project U طرح
project U پرتاب کردن
project U پیش افکند
project U پروژه
project U پیش افکندن
project U برجسته بودن
project U طرح ریزی کردن
project U طرح یا پیشنهاد کردن
project U تصورکردن تصویر کردن
project U طرح نقشه
project U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project U کاربرنامه ریزی شده
project U پیشنهاد پلان
project U فاهر کردن نشان دادن
research project U طرح پژوهشی
scale of project U اندازه طرح
The project fell through ( got nowhere). U این طرح بجایی نرسید
to shunt a project U کنارگذاشتن یک پروژه
There is a hitch in this project. U این طرح یک جایش گیر دارد
scale of project U وسعت طرح
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
project selection U گزینش طرح
project selection U انتخاب پروژه
project loans U قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project loans U قرضههای مربوط به پروژه ها
project library U کتابخانه پروژه
project evaluation U ارزیابی طرح
project control U کنترل پروژه
project appraisal U ارزشیابی طرح
project appraisal U ارزشیابی پروژه
project manager U مدیر پروژه ها
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
project manager U مدیر طرحها
project planning U نقشه کشی ساختمان
project section U بخش تهیه طرحها
project manager U مدیر پروژه
project method U روش اموزش طرحی
project plan U طرح پروژه
project section U بخش تهیه پروژه ها
project schedule U زمان بندی پروژه
economic life of a project U دوره اقتصادی طرح
Public opinion is against the project. U عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
project technical report U گزارش فنی طرح
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
project technical report U گزارش فنی پروژه
multi prupose project U طرح چند منظوره
project management program U برنامه مدیریت پروژه
project management system U سیستم مدیریت پروژه
long term project U پروژه طویل مدت
back to back housing U خانه ی پشت به پشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com