Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hostile acts
U
اقدامات خصمانه
hostile acts
U
اقدامات دشمنانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hostile
U
دشمن
hostile
U
متعلق به دشمن خصومت امیز
hostile
U
متخاصم
hostile
U
خصم عملیات خصمانه
hostile
U
مخالف
hostile
U
خصمانه
hostile
U
ضد
hostile
U
خصومت امیز متخاصم
hostile powers
U
دول متخاصم
hostile battery
U
اتشبار دشمن
hostile activities
U
مخاصمات
hostile act
U
عمل خصمانه
hostile artillery
U
توپخانه دشمن
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
acts
U
اعمال
play-acts
U
بازی کردن
Provocative acts.
U
اقدامات تحریک آمیز گ
hovering acts
U
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
play-acts
U
ادا در آوردن
play-acts
U
تو بازی رفتن
play-acts
U
وانمود کردن
indecent acts
U
منکرات
international acts
U
اسناد بین المللی
international acts
U
مستندات بین المللی
non serverign acts
U
اعمال تصدی دولت
play-acts
U
نقش داشتن
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
acts of God
U
حادثه قهری قوه قهریه
acts of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
acts of God
U
قوه قهریه
acts of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
acts of God
U
مشیت الهی
acts of God
U
اتفاق قهری
acts of God
U
افات سماوی
Acts of Parliament
U
قانون موضوعه
adrama in acts
U
درام درپنج پرده
commission of acts
U
ارتکاب عمل
He is unpredicateble. He acts haphazardly.
U
کارش حساب وکتابی ندارد
acts based on private motives
U
غرض ورزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com