English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
holding U دارائی سهام
holding U دراختیار داشتن دارایی
holding U تملک
holding U در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding U دارائی
holding U موجودی
holding U ملک متصرفی
holding U مایملک
holding U دارایی
holding U نگهداری
holding U نقض مقررات
self holding U خودنگهدار
holding U متصرفی اجاره داری
holding U سهام
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding capacity U فرفیت نگهداری
holding coil U پیچک نگهدارنده
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company U شرکت مرکزی
holding company U شرکت مالک
holding attack U تک بازدارنده
holding attack U تک متوقف کننده
holding attack U تک تثبیت کننده
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
What is holding it up ? what is the snag? U گیر کار کجاست ؟
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding ground U محوطه نگهدارنده لنگر
holding company U شرکت صاحب سهم
holding company U شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
holding station U محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding time U زمان صرف شده
holding time U زمان نگهداری
share holding U سرمایه گذاری در سهام
holding timekeeper U زماننگهدار
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
holding area U منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding magnet U گیره مغناطیسی
holding company U کمپانی مسلط
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company U شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding contacts U کنتاکتهای جریانپای
holding costs U مخارج نگهداری
holding flange U لبه نگهدارنده
holding a session U اجلاس
holding ground U گیرایی کف دریا
holding force U نیروی بازدارنده
holding force U نیروی تثبیت کننده
centre holding variation U واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
holding area marking U نشانگرمنطقهغیرمجاز
leave (someone) holding the bag <idiom> U تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
induction holding furnace U کوره گرم نگهدار القائی
isothermal holding furnace U کوره هم دمایی
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
pattern U بعنوان الگو بکاربردن
pattern U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern U بطور نمونه ساختن
pattern U نقشه شکل
pattern U الگوقالب
pattern U ردیف بندی
pattern U الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern U نقش ونگار
pattern U الگو
pattern U شیوه
pattern U نمونه
pattern U نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern U سرمشق
pattern U انگاره نقش
pattern U انگاره
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
to pattern out U نمونه شدن برای
pattern U الگو صفات فردی
pattern U طرح
pattern U خصوصیات
pattern U خصوصیات فردی
pattern U نقش
pattern U تقلیدکردن
pattern U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern U همتا بودن
pattern U نقشه ساختن
pattern U طرح ساختن
pattern laying U مین گذاری طراحی شده
pattern laying U مین گذاری مدل دار
Herati pattern U طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
diaper pattern U طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
key pattern U زنجیره یونانی
pattern maker U قالب ساز
pattern maker U طرح ساز
pattern offense U موضعگیری در برابر حریف
pattern making U نمونه سازی
pattern of development U الگوی توسعه
key pattern U زبانه یونانی
pattern plate U صفحه مدل
pattern recognition U تشخیص الگو
pattern recognition U الگو شناسی
pattern recognitation U تشخیص الگو
stimulus pattern U طرح محرک
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
target pattern U شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
test pattern U طرح ازمایشی
radiation pattern U الگوی تابش
cane pattern U طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
punch and pattern U سوراخوحککردن
pattern making U مدل سازی
pattern shop U کارگاه مدل سازی
Afshan [all-over pattern] U طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
pattern recognition U الگوشناسی شناسایی الگو
pattern lady U بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
factor pattern U طرح عاملی
energy pattern U الگوی انرژی
energy pattern U نقشه انرژی
effective pattern U منطقه اثر موثر
effective pattern U منطقه اصابت موثر
bit pattern U الگوی ذرهای
drilling pattern U طرح مته کاری
disruptive pattern U اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
dispersion pattern U مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
bit pattern U الگوی بیتی
attack pattern U الگوی تک
antenna pattern U طرح انتشارامواج انتن
controlled pattern U بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
crosshatch pattern U طرح شطرنجی
deflection pattern U مستطیل انحراف
demand pattern U الگوی تقاضا
fallout pattern U شکل ریزش
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
pattern generator U مولد تعمیر کار
pattern bombing U بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
movement pattern U انگاره حرکتی
attack pattern U ارایش تک
movement pattern U الگوی حرکتی
dispersion pattern U شکل پراکندگی
bar pattern U ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
deflection pattern U مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
herringbone pattern U طرح جناغی
antenna pattern U انتشار انتن
activation pattern U طرح برانگیختگی
basket weave pattern U طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
spot pattern test U ازمون طرح نقطه ها
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
weaving pattern lever U اهرم مجموعهموجدار
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
pattern perception test U ازمون ادراک طرحها
admiralty pattern anchor U لنگر میله دار
fundamental motor pattern U انگاره بنیادی حرکت
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
fundamental motor pattern U الگوی بنیادی حرکت
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
pattern start key U کلیدشروعبافت
developmental motor pattern U الگوی حرکت تکوینی
stitch pattern memory U حافظهبافتودوخت
weaving pattern brush U مجموعهبرسموجدار
pattern construction drawing U الگوی نقشههای ساختمانی
operational pattern of marks by night U نقشیازعلائممشخصبرایشب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com