Perdic | high cycle fatigue | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	high cycle fatigue U	خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	low cycle fatigue U	خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
	fatigue U	فرسودگی
	fatigue U	خستگی فرسودگی
	fatigue U	خسته کردن
	fatigue U	خستگی
	fatigue U	رنج
	fatigue U	خستگی کوفتگی
	fatigue U	فرسودن
	fatigue U	کار بیگاری لباس کار کار اجباری درسربازخانه
	fatigue U	خسته شدن
	fatigue dress U	جامه بیگاری
	combat fatigue U	روان رنجوری جنگ
	fatigue duty U	بیگاری
	thermal fatigue U	خستگی حرارتی
	metal fatigue U	فلزیکهکارائیخودراازدستدادهباشد
	muscular fatigue U	خستگی عضلانی
	magnetic fatigue U	خستگی مغناطیسی
	corrosion fatigue U	استهلاک در اثر زنگ زدگی
	fatigue limit U	حد خستگی
	fatigue test U	ازمایش خستگی
	fatigue of material U	فرسودگی مواد
	fatigue duty U	کاراجباری در سربازخانه
	fatigue test U	ازمون خستگی
	fatigue duty U	کار بیگاری
	fatigue strength U	استحکام خستگی
	rated fatigue limit U	حد دوام نامی
	bending fatigue strength U	مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
	fatigue testing machine U	دستگاه ازمایش کننده خستگی
	torsional fatigue strength U	استحکام فرسودگی پیچشی
	tensile fatigue test U	ازمایش کشش- خستگی
	fatigue bending machine U	دستگاه خمش دائمی
	limit fatigue stress U	حد دوام
	fatigue bending test U	ازمایش خمش دائمی
	transverse fatigue test U	ازمایش خستگی عرضی
	intrinsic fatigue strength U	استحکام فرسودگی ذاتی
	cycle U	چرخ چرخه
	cycle U	چرخه
	four cycle U	چهار چرخه
	cycle U	دوره گردش
	four cycle U	دارای چهاردور یا دوره
	cycle U	گردش
	cycle U	: دور
	cycle U	چرخه زدن
	cycle U	سیکل
	cycle U	:بصورت دورانی فاهر شدن
	cycle U	دوران
	cycle U	دور
	cycle U	سواردوچرخه شدن
	cycle U	سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
	cycle U	بصورت متناوب فاهر شدن
	cycle U	دوره عملیات یابازی
	cycle per second U	هرتس
	cycle U	تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
	cycle U	تعداد دفعات تکرار یک حلقه
	cycle U	تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
	cycle U	دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
	cycle U	زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
	cycle U	عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
	cycle U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycle U	زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
	cycle U	1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
	cycle U	حلقه
	cycle U	تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
	cycle per second U	سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
	R/W cycle U	CYCLE WRITE/READ
	cycle U	سیکل مدار
	cycle U	عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
	cycle U	زمانه
	cycle U	تاکت
	R/W cycle U	ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
	cycle U	دوره
	cycle U	تناوب پریود سیکل
	carnot cycle U	سیکل کارنو
	cardiac cycle U	چرخه قلبی
	carbon cycle U	سیکل کربن
	cycle stealing U	روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
	cycle stealing U	ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
	cycle stealing U	حلقه ربایی
	cycle stock U	موجودی فعال
	business cycle U	معادل cycle trade
	cycle stock U	موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
	cycle time U	مدت چرخه
	cycle time U	زمان رفت و برگشت
	cycle time U	زمان تناوب عمل
	carnot cycle U	چرخه کارنو
	continous cycle U	دوره بی وقفه
	continous cycle U	گردش دائمی
	cycle of operation U	جریان عمل جنگ افزار
	cycle stealing U	مدت چرخه
	cycle stealing U	چرخه دزدی
	cycle spanner U	اچار مخصوص تعمیردوچرخه
	cycle of water U	گردش اب در طبیعت
	cycle of the room U	دورقمر
	cycle of the room U	گردش ماه
	cycle of operation U	دوره عمل سلاح
	cycle of everts U	دورحوادث
	cycle milling U	دستگاه فرز پاندولی
	cycle car U	اتوموبیل دوچرخهای
	magnetic cycle U	دوره مغناطیسی
	magnetic cycle U	منحنی هیسترزیس
	major cycle U	بزرگ چرخه
	major cycle U	چرخه بزرگ
	major cycle U	کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
	memory cycle U	چرخه حافظه
	menstrual cycle U	چرخه قاعدگی
	menstrual cycle U	عادت ماهانه
	minor cycle U	خرد چرخه
	minor cycle U	چرخه خرد
	motor cycle U	دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
	null cycle U	زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
	number of cycle U	تعداد دوره ها
	number of cycle U	تعداد تناوبها
	planning cycle U	دوره برنامه ریزی
	procurement cycle U	دوره خرید
	machine cycle U	چرخه ماشین
	life cycle U	چرخه دوام
	hydraulic cycle U	مدار هیدرولوژی
	hydraulic cycle U	گردش اب در طبیعت
	hydrologic cycle U	چرخه اب
	water cycle U	چرخه اب
	hysteresis cycle U	حلقه پسماند
	idling cycle U	سیکل بی باری
	instruction cycle U	چرخه دستورالعمل
	instruction cycle U	سیکل یاچرخش دستورالعمل
	intelligence cycle U	مدار اطلاعاتی
	juglar cycle U	دور ژوگلار
	kilomega cycle U	یک بیلیون سیکل در ثانیه
	kitchin cycle U	دور کیچین
	kondratieft cycle U	دور کندراتیف
	life cycle U	مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
	life cycle U	دوره زندگی
	life cycle U	دوره عمر
	life cycle U	دوره عمر یک محصول
	rankin cycle U	سیکل رانکین
	ration cycle U	سیکل محاسبه جیره 42ساعته
	trade cycle U	دوره فعالیت تجاری
	execution cycle U	چرخه اجرا
	execute cycle U	چرخه اجرا
	estrous cycle U	دوره فحلی
	engine cycle U	سیکل کاری موتور
	duty cycle U	دوره کار
	duty cycle U	ضریب کار
	duty cycle U	چرخه کار
	training cycle U	سیکل اموزشی
	display cycle U	چرخه نمایش
	design cycle U	چرخه طراحی
	training cycle U	مرحله اموزش
	cycle track U	راه دوچرخه رو
	cycle time U	مدت چرخه زمان چرخه
	cycle time U	زمان سیکل
	cycle time U	زمان دوره
	fetch cycle U	چرخه واکشی
	reset cycle U	چرخه باز نشانی
	staticizing cycle U	سیکل ایستاسازی
	stirling cycle U	سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
	storage cycle U	چرخه انباره
	storage cycle U	سیکل انباره
	tempering cycle U	دوره بازپخت
	thermodynamics cycle U	سیکل ترمودینامیک
	magnetic cycle U	فرایندمدار مغناطیسی
	gramdfather cycle U	چرخه پدر بزرگ
	game cycle U	دورههای عملیاتی بازی جنگ
	game cycle U	دوره بازی
	four stroke cycle U	سیکل چهار زمانه
	four stroke cycle U	دوره چهار زمانه
	trade cycle U	دور تجاری
	four cycle engine U	موتور چهارزمانه
	flow cycle U	سیکل جریان کار
	flow cycle U	مدار ترتیب کار
	cycle time U	زمان
	business cycle U	دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
	business cycle U	دور فعالیت بازرگانی
	cycle time U	زمان تناوب
	activity cycle U	چرخه فعالیت
	turnaround cycle U	مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
	turnaround cycle U	مدت رفت و برگشت
	vapor cycle U	سرد زائی مدار بسته
	life-cycle U	چرخه زندگی
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	search cycle U	چرخه جستجو
	occupancy cycle U	دوره سکونت
	cycle lock U	قفلدوچرخه
	cycle time U	مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
	exercise cycle U	دوچرخهثابت
	business cycle U	دور کسب وکار
	business cycle U	دور اقتصادی
	business cycle U	دور تجاری
	business cycle U	دور بازرگانی
	budget cycle U	گردش بودجه
	budget cycle U	مراحل بودجه
	life cycle hypothesis U	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
	program development cycle U	چرخه ایجاد برنامه
	life cycle of the frog U	چرخهزندگیقورباغه
	mixed cycle engine U	موتور سرسرخ
	gas cycle reactor U	راکتور با مدار گردش گازی مسدود
	data processing cycle U	چرخه پردازش داده
	read write cycle U	چرخه خواندن و نوشتن
	refresh display cycle U	زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
	short cycle annealing U	سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
	internal cycle time U	زمان چرخه داخلی