English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
herb doctor U پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
And you are supposed to be a doctor ! some doctor ( physician ) you are ! U مثلا" ناسلامتی شما یک دکتری !
herb U شاخ وبرگ گیاهان
herb U رستنی
herb U گیاه
herb U علف
herb U بوته
willow herb U علف خر
pot herb U سبزی پختنی
herb beer U ابجوی که ازگیاه وعلف بسازند
herb bennet U بیخ شب بو
herb spice blend U آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb> U مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
to go to this doctor and that U پیش این طبیب وان طبیب رفتن
He has been to see the doctor. U او [مرد] نزد دکتر بود.
to go to this doctor and that U این حکیم وان حکیم کردن
We sent for the doctor. U برای ما این دکتر را صدا کردند.
doctor-to-be U پزشک آینده
saw doctor U ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
doctor of d. U دکتردرعالم دین
doctor of d. U حکیم الهی
doctor U درجه دکتری دادن به
doctor U طبابت کردن
doctor U پزشک دکتر
Go and fetch a doctor! U برو یک دکتر بیاور!
witch doctor U ساحر
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
attendance of a doctor U حضور پزشک روی رینگ بوکس
unless otherwise prescibed [by the doctor] U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
spin doctor U متخصصروابطاجتماعی
He's not suited for a doctor. U او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
after death the doctor <proverb> U نوشدارو بعد از مرگ سهراب
witch doctor U جادو گر و طبیب
doctor in charge U دکتر پاسخگو [در بیمارستان]
the doctor bled me U دکتراز من خون گرفت
mad doctor U پزشک دیوانگان
doctor to the company U پزشک شرکت
woman doctor U پزشک زن حکیم خانم طبیبه
flying doctor U پزشکسیار
family doctor U پزشک خانواده
Fetch a doctor at once. U زود یک دکتر پیدا کن بیاور
a fake doctor U پزشک قلابی
certificate of a doctor U گواهی پزشک
just what the doctor ordered <idiom> U
certificate of a doctor U تصدیق طبیب
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
the doctor ordered an ointment U پزشک مرهم تجویز کرد
Call a doctor quickly. فورا پزشک خبر کنید.
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
The doctor is a busy man . U دکتر سرش شلوغ است
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com