English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he wears black U سیاه پوشیده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wears U سائیدن
wears U ساییدن
wears U خوردگی
wears U تغییر سمت دادن به دور از باد
wears U در بر کردن
wears U بر سرگذاشتن
wears U پاکردن
wears U عینک یا کراوات زدن فرسودن
wears U دوام کردن
wears U پوشاک
wears U سایش
wears U پوسیدگی
wears U فرسوده شدن
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears U فرسایش
wears U پوشیدن
she wears a shirt U پیراهن پوشیده است برتن دارد
he wears glasses U عینک زده است یادارد
he wears a new suit to day U امروز جامه
He wears his socks into holes . U آنقدر جوابهارامی پوشد تا سوراخ شوند
What she wears speaks volumes about her. U به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
he wears a new suit to day U نوپوشیده است
constant dripping wears away the stone <proverb> U اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
in the black <idiom> U سود بردن
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
look black U متغیر بنظر امدن
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black d. U دم گاز خفه کننده
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black U چرک وکثیف
black U دوده لباس عزا
black U سیاه کردن
black U سیاه رنگی
black U سیاه رنگ
black U سیاهی
black U تهدید امیز عبوسانه
black U زشت
black U سیاه شده
black U تیره
black U سیاه
to black out U قلم زدن
black U بستانکار بودن در حساب
black U بی رنگ
to black out U سیاه کردن
black U بازیگر دوم شطرنج
black out U خاموشی
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black and white U سیاه و سفید
furnace black U سیاهی کوره
black and white U دستنوشته
eriochrome black U سیاه اریوکروم
gas black U دوده
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
platinum black U پلاتین سیاه
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
the black race U نژاد سیاه
the black sea U دریای سیاه
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
night black U سیاه
ivory black U گرد سوخته استخوان
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
channel black U دوده
carbon black U دوده
black propaganda U تبلیغات خطرناک
black propaganda U تبلیغات سیاه
black powder U باروت سیاه
black pickling U اسید شویی مقدماتی
black paternoster U افسون برضد روح پلید
black partridge U دراج
black mulberry U شاه توت
black mud U لجن
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
black magic U جادو
black sheet U ورق سیاه
black short U شکستگی سیاه
black shortness U ترک سیاه
bone black U عاج سیاه
blacker than black U تراز فراسیاه
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
black widow U نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black wash U رنگ سیاه
black smith U اهنگر
black smith U نعلبند
black slip U خفت پران
black magic U سحر
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black wool U پشم سیاه
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black U آبیپررنگ
black marks U سابقهی بد
black mark U سابقهی بد
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
jet-black U سیاه براق و تیره
jet-black U سیاه شبقی
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
black and white U چاپ
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black box U جعبه سیاه
black body U جسم سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black bile U صفرای سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black brittleness U شکستگی سیاه
black coffee U قهوه بی شیر
black coffee U قهوه تلخ
black cherry U الوبالو
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black markets U بازار سیاه
black cap U کلاه سیاه
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard U قره سنقر
black brittleness U ترک سیاه
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
black ash U خاکستر سیاه
black art U سحر
black art U جادوگری
pitch-black U قیرگون
pitch black U خیلی سیاه
pitch black U قیرگون
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
black board U تخته سیاه
black holes U سیاهچاله
black holes U سیاه چال
black hole U زندان تاریک
black hole U سیاه چال
black hole U سیاهچاله
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
pitch-black U خیلی سیاه
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
black boxes U جعبه سیاه
animal black U ذغال حیوانی
aniline black U سیاه انیلینی
acetylene black U دوده استیلنی
black holes U زندان تاریک
black load U سرب سیاه
black lead U گرافیت
black lead U سرب سیاه
black japan U ورنی اسفالت
black japan U لاک اسفالت
black ivory U ساهان افریقایی
black induction U توقف القا
black sheep U بچه گیج وبی هوش
black hawk U هلی کوپتر سیکورسکی
black sheep U بزگر
black belt U کمربند سیاه استاد جودو
black leprosy U جذام
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black and blue U کبود و سیاه
black list U فهرست سیاه
black list U لیست سیاه
black liqour U شربت سیاه
black light U نور سیاه
black light U تابش فرابنفش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com