Perdic | he is of greek origin | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 58 (6 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	he is of greek origin U	اصلا یونانی است
	he is of greek origin U	اصلش یونانی است

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Greek U	یونانی
	it is all greek to me U	ازان سودرنمیاورم
	greek church U	کلیسای شرقی
	greek church U	کلیسای خاور
	greek catholic U	عضوکلیسای کاتولیک رومی
	greek catholic U	عضو کلیسای شرقی
	greek cross U	صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
	greek fire U	ماده اتشگیری که یونانیان استانبول ساخته بودندوزیراب میسوخت
	greek gift U	هدیه یونانی
	greek gift U	قربانی فیل شطرنج درخانه اچ 7
	greek text U	متن یونانی
	Greek key U	[آذین های پیچ در پیچ]
	Greek architecture U	معماری یونانی
	I could pass for a Greek . U	می توانم خودم رایونانی جابزنم
	Greek bread U	نانیونانی
	he has small greek U	کمی یونانی میداند
	Greek Revival U	[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
	origin U	نقطه شروع
	origin U	محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
	origin U	محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
	origin U	منبع
	origin U	اساس
	origin U	اصل سرچشمه
	origin U	خاستگاه
	origin U	نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
	origin U	اغاز
	origin U	منشاء
	origin U	مبداء
	origin U	علت
	origin U	منشا مبدا
	origin U	سرچشمه
	origin U	بنیاد
	origin U	اصل
	origin U	سرچشمه مایه
	origin U	مبدا
	origin U	نژاد
	origin U	موجب
	false origin U	مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
	the origin of evil U	منشا فساد
	time of origin U	زمان ارسال پیام
	true origin U	نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
	origin writ U	ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
	Everything goes back to its origin . <proverb> U	باز گردد به اصل خود هر چیز .
	origin writ U	دادخواست بدوی
	of ipanian origin U	ایرانی الاصل
	domicile of origin U	اقامتگاه مبداء
	country of origin U	کشور مبداء
	certificate of origin U	گواهینامه مبداء
	certificate of origin U	گواهی مبداء
	certificate of origin U	گواهی مبدا
	basis origin U	ماخذ
	base of origin U	پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
	base of origin U	مبداء اصلی
	of a bad origin U	بدگهر
	of a bad origin U	بدتیار
	the origin of evil U	سرچشمه بدی

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy