English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hay stack U کومه علف خشک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stack U توده
stack U کومه
stack U خرمن
stack U دودکش دسته
stack U بسته
stack U پشته
stack U مقدارزیاد
stack U قفسه کتابخانه
stack U توده کردن
stack U کومه کردن
stack U انباشتن پشته کردن
stack U دودکش ناو
stack U چاتمه کردن تفنگ
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack U توده اجر
stack U ناودان
stack U لوله اگزوز
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U انباشتن
stack U انباشته
stack U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stack U ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stack U آدرس ابتدا پایانه پشته
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack U ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stack U برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack U ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack U پشته کردن
chimney stack U دودکش
chimney stack U میله دودکش
program stack U پشته برنامه
push up stack U سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
push down stack U پشته
push down stack U پایین فشردنی
push down stack U مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
push pop stack U ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
row stack U فاصله ردیفهای انبار از دیوار
row stack U فاصله اماد از دیوار
smoke stack U دودکش
stack arms U فرمان چاتمه فنگ
stack arms U چاتمه کردن تفنگها
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
stack indicator U نماینده پشته
stack indicator U پشته نما
stack memory U حافظه پشتهای
stack pointer U اشاره گر پشته
stack register U ثبات پشته
stack the defence U ارایش دفاعی
stack up U روی هم انباشتن
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
stack wash U تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
wheat stack U خرمن کومه گندم
exhaust stack U لولهاگزوز
soil and waste stack U کیسهخاکوفضولات
wall stack section U بخشدودکشدیواری
To stack the cards . U ورق زدن ( تقلب درقمار )
stack the cards <idiom> U برای کسی نقشه کشیدن
chimney-stack U [دودکشی با یک یا دو دور رو آجری]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com