Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
harness race
U
مسابقه ارابه رانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
harness
U
بند کتف
harness
U
پوشش کفش برفی
harness
U
اماده کردن
harness
U
تونیک
harness
U
طرزبستن طناب به بدن کوهنورد
harness
U
حین انجام وفیفه
harness
U
قلاب
harness
U
یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
in harness
U
ستام دار
in harness
U
یراق شده
harness
U
بند شانه
harness
U
نوارهایی که چتر باز و یامحموله را به چتر متصل میکند
harness
U
بند بسته دسته سیم
harness
U
افسار
harness
U
دهنه
harness
U
تارکش
harness
U
اشیاء تهیه کردن
harness
U
افسار زدن
harness
U
زین وبرگ کردن
harness
U
مهارکردن مطیع کردن
harness
U
یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harness
U
یراق اسب
harness
U
تحت کنترل دراوردن
head harness
U
بندثابتکنندهماسکرویسر
wiring harness
U
یک دسته سیم به هم بسته
harness horse
U
اسب سواری یا بارکش
harness horse
U
اسب مخصوص ارابه رانی
climbing harness
U
نوارکوهنوردی
harness racing
U
ارابه رانی تک اسبه
to die in harness
U
مردن
to die in harness
U
هنگام کار
wiring harness
U
مهار سیم
helicopter double rescue harness
U
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
race
U
نهر
race
U
جدار
race
U
قاب
race
U
مسابقه سرعت
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race course
U
میدان مسابقه
race
U
جوی
race
U
ابراهه
race
U
سینی لغزنده
race
U
طبق ه
race
U
قوم
race
U
طایفه
race
U
نسل تبار
race
U
نژاد
race
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
race
U
دویدن
race
U
دوران مسیر
race
U
دور
race
U
گردش
race
U
مسابقه
race
U
طوقه لغزنده
race
U
سرسره ریل
race
U
اسب دوانی
race
U
ریل لغزنده
tail race
U
کانال هدایت اب از توربین به خارج
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
the white race
U
نژادابیض
selling race
U
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
selling race
U
مسابقه فروش اسب
road race
U
دو ماراتون
the white race
U
نژادسفید
the hu man race
U
نوع بشر
the hu man race
U
نژادانسان
the black race
U
نژاد سیاه
relay race
U
دو امدادی
race ring
U
طوقه سرسرهای
race ring
U
رینگ و پایه مسلسل
race ring
U
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
row a race
U
مسابقه کرجی رانی دادن
tide race
U
جذر و مد سریع اب دریا
the human race
U
بشریت
rat race
<idiom>
U
رها کردن ،تنها گذاشتن
A hurdle race .
U
مسابقه دو با مانع
race relations
U
روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
race meeting
U
برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
human race
U
بشریت
arms race
U
مسابقه تسلیحاتی
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
to time a race
U
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
to run a race
U
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to row a race
U
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race
U
در اسب دوانی شرکت کردن
the human race
U
نوع بشر
race horse
U
اسب مسابقه
head race
U
کانال هذایت اب به توربین
head race
U
تنوره اسیاب
he has run his race
U
است
he has run his race
U
خودراپیموده
he has run his race
U
دوره
front race
U
پیشتازی
race walking
U
مسابقه راهپیمایی
foot race
U
مسابقه راهپیمایی
flat race
U
مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
figure race
U
مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
endurance race
U
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
endurance race
U
مسابقه استقامت
drag race
U
مسابقه اتومبیلرانی سرعت
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
conditional race
U
مسابقه مشروط با ارابه
claiming race
U
مسابقه اسبهای هم قیمت
bearing race
U
جدار یاتاقان
horse race
U
مسابقه اسب دوانی
hurdle race
U
اسب دوانی با پرش از موانع
obstacle race
U
مسابقه دو با پرش موانع
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
post race
U
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
produce race
U
مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
race card
U
برنامه اسب دوانی
race condition
U
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
race glass
U
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race ring
U
سینی دوار
nursey race
U
مسابقه اسبهای 2 ساله
mill race
U
جوی اسیاب
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
master race
U
نژاد برتر
mill race
U
اب اسیاب
match race
U
مسابقه دو بین دو نفر
to poach a start in race
U
بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
to poach a start in race
U
نا بهنگام پیش افتادن
currency depreciation race
U
تجدید نظر در قیمت پول جاری
currency depreciation race
U
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
Adegenerate ( decadent ) race .
U
نژاد فاسد
middle distance race
U
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
weight for age race
U
مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
special weight race
U
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
Slow but sure wins the race.
<proverb>
U
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
To win the match(race,contest).
U
مسابقه رابردن
slow and steady wins the race
U
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com