English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guilty of fraud U محکوم به علت کلاهبرداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
not guilty U بیگناه
guilty U گناهکار
guilty U بزهکار مجرم
guilty U محکوم
guilty U مقصر
guilty U خطاکار
guilty U مجرم مرتکب
fraud U سوء استفاده
fraud U پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
fraud U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
fraud U تقلب کلاهبرداری
fraud U تدلیس جزائی تدلیس مدنی
fraud U احتیال
fraud U حیله
fraud U کلاه برداری
fraud U تقلب
fraud U فن
fraud U گوش بر شیاد
fraud U کلاهبرداری
fraud U حیله کلاهبرداری
fraud U فریب
fraud U گول
fraud U غبن
fraud U کلاهبرداری کلاهبردار
plead not guilty U خود رابیگناه قلمداد کردن
plead not guilty U اقرار به جرم نکردن
plead guilty U اقرار به جرم کردن
to play not guilty U گناهی رامنکرشدن
to play not guilty U اقرار بگناه نکردن
to plead guilty U اقرار بگناه کردن
a guilty conscience [about] U وجدان با گناه [بخاطر]
guilty pleasure U فساد
It was all a fraud ( gimmeck ) . U تمامش کلاهبرداری بود
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
presumption of fraud U احتمال تقلب
pious fraud U حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
option of fraud U خیار تدلیس
constructive fraud U کلاهبرداری اعتباری
constructive fraud U منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
gross fraud U غبن فاحش
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
guilty of a minor offence U خلاف کار
guilty of a minor offence U مرتکب جرم خلافی
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
Cheating( fraud) does not pay ( prosper). U تقلب عاقبت ندارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com