English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guard room U پاسدارخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on ones guard U درپاسگاه
out guard U گشتی
out guard U گشتی صحرایی
on guard U اماده برای دفاع باشید
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard U محافظه کار سیاسی
guard U محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U محافظت کردن
guard U روکش کشیدن
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
on ones guard U متوجه
on ones guard U موافب
right guard U نگهبانراست
off-guard U درانتظارپیشامدبد
off ones guard U غافل
off ones guard U بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on guard U بحالت گارد
on guard U بحالت محافظ باش
on guard U نگهبان
on guard U هشیار
on guard U درسرنگهبانی
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
on guard U گارد گرفتن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard U گاردگرفتن
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U watch
to be on guard U موافب
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U پناه
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U نگهبان
guard U پاسدار
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U پاسبان مستحفظ
guard U نرده حفافتی
guard U گارد
to be on guard U بودن احتیاط کردن
to keep guard U موافب
guard U نگهبانی دادن
guard U محافظ گارد
to keep guard U بودن احتیاط کردن
guard U پاییدن پاسداری کردن
guard U حفافت کردن
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
guard U پاسداری دادن
national guard U گارد ملی
knuckle guard U کارد
neck guard U حافظگردن
on guard line U خطحافظ
memory guard U نگهبان حافظه
knuckle guard U انگلیسی
life guard U نگهبان
life guard U گارد
life guard U هنگ ویژه
to nount guard U به نگهبانی رفتن
mud guard U گلگیر
main guard U پست نگهبانی اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
guard plank U تخته محافظ
overhead guard U حافظبالایسر
guard of honor U پاسدار تشریفات
guard of honor U گارد احترام
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard house U پاسگاه
guard house U پاسدارخانه
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
guard of honour U گارداحترام
guard post U پایه نگهبان
interior guard U نگهبان داخلی
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
snow guard U محافظبرف
stand guard U نگهبانی دادن
guard signal U علامت نگهبان
guard rail U نرده دست انداز راه پله
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail U جان پناه
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rat guard U موش بند
rat guard U صفحه مانع ورودموش
rear guard U عقب دار
rear guard U نیروی عقب دار
road guard U ژاندارم
road guard U پلیس راه
clothing guard U حافظپارچه
chin guard U حافظچانه
breech guard U حافظتهساز
safe guard U نگهداری
safe guard U حفافت
blade guard U تیغهلبه
seaman guard U گارد دریایی
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
shin guard U ساقبند
radio guard U نگهبان بی سیم
eye guard U حافظچشم
to guard against danger مواظب خطر بودن
officer of the guard U افسر گارد احترام
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
plane guard U ناو نجات
trigger guard U حافظماشه
state guard U ارتش ایالتی
state guard U نیروی نظامی ایالتی
splash guard U گلگیر
open guard U گارد باز
left guard U محافظچپ
key guard U راهنمایکلید
picket guard U دژبان
picket guard U پاسبان اردوگاه
plane guard U ناوگارد نجات
point guard U موقعیت گارد
praetorian guard U گارد ویژه
skate guard U پرش روی تیغه اسکیت
advance guard U پیش قراول
guard dog U سگ پلیس
body guard U نگهبان
body guard U موکب
body guard U هنگ ویژه
bumper guard U سپر ماشین
bumper guard U روکش سپر
cable guard U نگهدارنده کابل
coast guard U گارد کرانه
color guard U گارد پرچم
color guard U پاسدار پرچم
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
guard dog U سگنگهبان
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
armed guard U گارد مسلح
air guard U گشتی هوایی
border guard U پلیس مرزبانی
guard dog U سگ نگهبان
guard-rail U ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail U نرده
guard-rails U ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails U نرده
advance guard U پیش لشکر پاسدار
advance guard U پیشرو
advance guard U طلایه
air guard U پاسور هوایی
double guard U دفاع با دو دست
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
flag guard U نگهبان پرچم
guard band U باند نگهبان
fire guard U پیش بخاری
face guard U ماسک محافظ
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
escort guard U گارد محافظ
guard's van U کالسکهنگهبانقطار
wind guard U محافظباد
fire guard U حائل اتش
flank guard U پهلودار
guard ship U ship mission active
guard assembly U محفظه
tendon guard U محافظزردپی
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
toe guard U حافظانگشتان
flag guard U گارد پرچم
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
To be caught by surprise . To be off ones guard . U غافلگیر شدن
upper blade guard U حافظتیغهبالایی
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
drivebelt safety guard U محافظهتسمهگرداننده
pedestrian guard rail U جانپناه برای پیاده رو
body guard moulding U قالبحفافتیبدنه
coast guard officer U افسر گارد کرانه
lower blade guard U حافظتیغهپایینی
lower guard retracting lever U سطحانقباضحافظتحتانی
room U وسیع تر کردن
still room U شربتخانه
in the room of U بجای
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
in the room of U درعوض
room U انبار
room U اطاق
in my room U در اتاقم
take your w to another room U اسباب کارخودراباطاق دیگرببرید
room U مسکن گزیدن منزل دادن به
room U خانه
room U مجال
May I see the room? U آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
room U محل موقع
the f. of a room U اثاثیه اطاق
Get out of the room. U از اتاق بروبیرون
room U فضا
room U جا
these room let well U نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
room no U اطاق شماره 3
room U اتاق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com