Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
growth poles
U
قطبهای رشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
like poles
U
قطبهای همنام
poles
U
قطب باطری
poles
U
پایه
poles
U
تیر
poles
U
نیش ماگنترون
poles
U
شمع
poles
U
دستک
They are poles apart.
U
یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
1 and 2 are poles apart.
<idiom>
U
۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند
[بسیار متفاوت هستند]
.
poles
U
دکل
poles
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles
U
نیزه پرش با نیزه
poles
U
قطب
poles
U
لهستانی
poles
U
با تیر یا دیرک محکم کردن
poles
U
میله پرچم
poles
U
تیردارکردن
poles
U
دسته بلند چیزی
poles
U
تیر چراغ برق
poles
U
قطب دار کردن
celectial poles
U
قطبهای عالم
lance poles
U
پایه نیزهای سیم کشی
totem poles
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
magnetic poles
U
قطبهای مغناطیسی
celectial poles
U
قطبهای اسمانی
under bare poles
U
با دکل خالی بی بادبان
pitch of poles
U
گام قطبها
poles of the universe
U
قطبهای اسمانی
lance poles
U
پایههای سیم کشی
poles of the universe
U
قطبهای عالم
geomagnetic poles
U
قطبهای ژئومگنتیکی
geographical poles
U
قطبهای جغرافیایی
growth
U
چیز زائد
growth
U
نمود
growth
U
روش
growth
U
افزایش ترقی
growth
U
نمو
growth
U
رشد
growth
U
بلوغ
growth
U
پیشرفت
growth
U
اثر حاصل
growth
U
گوشت زیادی تومور
growth
U
نتیجه
mental growth
U
رشد ذهنی
horizontal growth
U
رشد افقی
mushroom growth
U
رویش تند
particle growth
U
رشد ذره
ovular growth
U
رشد تخمچه
ovular growth
U
رویش تخمک
mushroom growth
U
زود رویی
population growth
U
رشد جمعیت
proportional growth
U
رشد تناسبی
lush growth
U
رشد سرسبز
growth line
U
خطرشد
zero population growth
U
رشد جمعیت صفر
zero economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی صفر
vertical growth
U
رشد عمودی
unbalanced growth
U
رشد نامتعادل
unbalanced growth
U
رشد نامتوازن
sustaining growth
U
رشد مداوم
bangaloid growth
U
خانه ییلاقی
steady growth
U
رشد پایدار
stable growth
U
رشد با ثبات
self sustaining growth
U
رشد خود پایدار
quick growth
U
تندرویی
quick growth
U
رشدسریع
growth motives
U
انگیزههای رشددهنده
growth curve
U
منحنی نمو
growth company
U
شرکت در حال گسترش
growth centers
U
مراکز رشد
growth areas
U
نواحی رشد
geometric growth
U
رشد هندسی
climate for growth
U
محیط رشد
climate for growth
U
شرایط لازم برای رشد
crystal growth
U
رشد بلور
epitaxial growth
U
رشد همبافته
crystalline growth
U
رشد بلورین
economic growth
U
رشد اقتصادی
growth effects
U
اثار رشد
growth factor
U
عامل رشد
growth stocks
U
سهام پر سود
growth ring
U
دایره رشد
growth ring
U
دایره سالیانه
growth reaction
U
واکنش رشد
crystalline growth
U
نمو بلورین
growth rate
U
نرخ رشد
growth factors
U
عوامل رشد
step growth polymerization
U
بسپارش مرحلهای
chain growth polymerization
U
بسپارش افزایشی
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
undersirable rate of growth
U
نرخ رشد نامطلوب
annual rate of growth
U
نرخ رشد سالانه
warranted rate of growth
U
نرخ رشد تضمین شده
balanced growth model
U
الگوی رشد متوازن
characters of economic growth
U
خصوصیات رشد اقتصادی
chain growth polymerization
U
بسپارش زنجیری
current rate of growth
U
نزخ رشد جاری
natural rate of growth
U
نرخ رشد طبیعی
potential rate of growth
U
نرخ رشد بالقوه
rate of crystalline growth
U
سرعت نمو تبلور
rate of economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی
general rate of growth
U
نرخ عمومی رشد
stages of economic growth
U
مراحل رشد اقتصادی
steady state growth
U
رشد پایدار
steady state growth
U
رشد مداوم
full employment rate of growth
U
نرخ رشد در اشتغال کامل
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
hidden momentum of population growth
U
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com