English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group factors U عاملهای گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
factors U کارگزار
factors U حق العمل کار
factors U ده بار
factors U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factors U ثیر قرار میدهد
factors U هر عدد در ضرب که عملوند است
factors U چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
m factors U عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
m factors U عوامل ام
factors U عامل ضرب ضریب
factors U نماینده
factors U ضریب
factors U عامل مشترک
factors U سازنده فاکتور
factors U عامل
factors U فاعل
factors U حق العمل کار نماینده
factors U سازه
factors U وسیله
factors U وکیل
factors U فاکتور
growth factors U عوامل رشد
adverse factors U عوامل نامساعد
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
institutional factors U عوامل نهادی
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
allocative factors U عوامل تخصیصی
variable factors U عوامل متغیر
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
aggravating factors U کیفیات مشدده
production factors U عوامل تولید
factors of production U عوامل تولید
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
adverse factors U شرایط نامساعد
balancing factors U عوامل جبرانی
demand factors U عوامل تقاضا
complementary factors U عوامل مکمل
competitive factors U عوامل محرک رقابت
mitigating factors U کیفیات مخففه
motivational factors U عوامل محرکه
psychological factors U عوامل روانی
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
releasing factors U عاملهای راه انداز
constant factors U عوامل ثابت
retarding factors U عوامل کند کننده
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
distribution factors U ضرایب توزیع
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
group U دسته بندی کردن
we group U گروه خودی
t group U گروه T
t group U گروه حساسیت اموزی
in group U گروه خودی
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U حزب
group U شیعه
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته
group U گروه
out group U برون گروه
group U انجمن
group U جمعیت گروه بندی کردن
group U دسته دسته کردن
group U جمع شدن
group U جمع اوری چندین چیز با هم
group U گروه رزمی
group U ناوگروه
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group U مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
group U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group U نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group norms U هنجارهای گروهی
marginal group U گروه حاشیهای
group of targets U گروه اماجها
membership group U گروه عضویت
minority group U گروه اقلیت
group of targets U گروه هدفها
group membership U عضویت گروهی
group mark U علامت گروه
group mark U نشان گروه
group interview U مصاحبه گروهی
group index U اندیس گروه
natural group U گروه طبیعی
group printing U چاپ گروهی
group velocity U سرعت گروهی
group theory U نظریه گروهی
group theory U نظریه گروهها
group test U ازمون گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
infinite group U گروه نامتناهی
group pressure U فشار گروهی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
leaving group U گروه ترک کننده
local group U گروه محلی
group structure U ساخت گروهی
group separator U جداساز گروه
group selector U سلکتور گروهی
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
hydrogxyl group U گروه هیدروکسیل
business group U شرکت سهامی [شرکت]
splinter group U گروهجداییطلب
noun group U گروهکلمات
interest group U علایقگروهی
group practice U گروهپزشکی
ginger group U افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group U گروه قیدی
within group variance U پراکنش درون گروهی
user group U گروه کاربران
sporadic group U گروه نامنظم [ریاضی]
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
management group U ائتلاف تجاری
management group U ائتلاف چند شرکت
extra-group U ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group U گروه متناهی [ریاضی]
cyclic group U گروه دوری [ریاضی]
user group U گروه استفاده کننده
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group U گروه تیوکربونیل
salvage group U گروه بازیابی وسایل
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group U گروه مرجع
product group U کالاهی مشابه
primary group U گروه نخستین
point group U گروه نقطهای
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
phosphoryl group U گروه فسفریل
open group U گروه باز
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
selected group U گروه گزیده
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
task group U گروه ماموریت زمینی
task group U ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group U مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group U گروه تقارن
substituent group U گروه استخلافی
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group U گروه معیاریابی
spelling group U حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
side group U گروه جانبی
norm group U گروه هنجار
group index U شاخص گروه
criterion group U گروه ملاک
between group variance U پراکنش میان گروهی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group U گروه خدمات ساحلی
battle group U گروه نبرد
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group U گروه تک به ساحل
attack group U گروه تک
artillery group U گروه توپخانه
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
bridged group U گروه پل شده
bridging group U گروه پل شده
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
control group U گروه گواه
commutative group U گروه جابجاپذیر
command group U گروه فرماندهی
coacting group U گروه همکار
closed group U گروه بسته
carboxylic group U کروه کربوکسیلی
carbonyl group U گروه کربونیل
army group U گروه ارتش
armor group U گروه زره تانک
armor group U گروه زرهی
acid group U گروه اسید
abelian group U گروه ابلی
group therapy U گروه درمانی
peer group U گروه همسالان
blood group U گروه خون
blood group U تعیین کردن
blood group U گروه خونی
age group U گروه سالخور
acid group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
acidic group U گروه اسیدی
amino group U گروه امینی
alkyl group U گروه الکیلی
alkyl group U گروه الکیل
air group U گروه هوایی یک ناو
air group U گروه هوایی
aiming group U دستگاه مثلث گیری
aiming group U عوامل مثلث گیری
pressure group U گروه فشار
age group U گروه سنی
group casting U ریخته گری
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry group U گروه واجد شرایط
experimental group U گروه ازمایشی
feeding group U گروه تغذیه کننده
feeding group U قسمت خوراک دهنده
formal group U گروه رسمی
functional group U گروه عاملی
group drive U محرکه گروهی
group discussion U بحث گروهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com