English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
graphic portfolio U نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
portfolio U وزارت
portfolio U دارایی
portfolio U کانتینر مسطح
portfolio U کلاسور نقشه
portfolio U کیف کاغذ
portfolio U کیف چرمی بزرگ مقام
portfolio U سهام
portfolio U سند دارائی ها
portfolio U موجودی اوراق بهادار
portfolio U اسناد بهادارجمع اوری شده
portfolio U کیف چرمی [کیف کاغذ ]
portfolio U نمونه محصول
assumed portfolio U اوراق بهادار مفروض
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
minister without portfolio U وزیر مشاور
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
balancing of portfolio U پوشاندن ریسک
to recive the portfolio of war U وزیر جنگ شدن
graphic U مقیاس مصور
graphic U به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
graphic U واضح
graphic U وابسته به فن نوشتن
graphic U ترسیمی
graphic U مربوط به نقاشی یاترسیم
graphic U نوشته شده کشیده شده
graphic U نمودارترسیمی
graphic U گرافیک
graphic U نگارهای
graphic U تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
graphic U زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
graphic U صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
graphic U داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
graphic U مربوط به نقاشی
graphic U نمودار مقیاس
graphic panel U تابلو نگارهای
graphic arts U هنر طراحی ودکوراسیون
graphic equalizer U همسانکنندهگرافیکی
graphic score U نمره نگارهای
graphic scale U مقیاس مصور
graphic scale U مقیاس خطی
graphic output U خروجی گرافیکی
graphic method U روش نگارهای
graphic fitting U خط کش ت شکل
graphic fitting U خط کش طراحی
graphic character U دخشه نگارهای
graphic language U زبان نگارهای
graphic arts U هنر خط نویسی و طراحی
graphic limits U حدود گرافیکی
graphic arts U هنرهای زیبا
graphic analysis U تحلیل نگارهای
graphic display U یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
graphic data structure U ساختار داده گرافیکی
graphic display mode U مد نمایش گرافیکی
graphic training aid U پوسترهای اموزشی
graphic input device U دستگاه ورودی گرافیکی
graphic rating scale U مقیاس درجه بندی نگارهای
graphic display resolution U وضوح نمایش گرافیکی
graphic output device U دستگاه خروجی گرافیکی
graphic training aid U چارت اموزشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com