English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grab handle U دستگیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grab U ربودن
grab U غصب
grab U قلاب
grab U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grab off U با شتاب گرفتن قاپیدن
grab off U بزور گرفتن
grab U ابزارگیر
grab U چنگک
grab U گرفتن
grab U قاپیدن
grab U توقیف کردن
grab U چنگ زدن
grab U تصرف کردن
grab U سبقت گرفتن
grab U ربایش
grab U بیل حفاری دندانه دار
grab bucket U سطل قلاب دار
grab bucket U بیل مکانیکی
grab a rail U خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
chain grab U زنجیر گیر
grab rope U طناب اویز
grab chain U زنجیر قلاب دار
grab crane U بیل مکانیکی
grab excavator U بیل مکانیکی
grab rope U طناب مخصوص اویزان شدن از ناو
manage grab U در آشغال کاوش کردن
smash-and-grab U دزدیبسیارتندوسریع
to make a grab at women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
grab bucket crane U جرثقیل با بیل مکانیکی
to make a grab at women U دستمالی کردن زنها [منفی]
handle U دسته
handle U رفتار کردن استعمال کردن
handle U سروکارداشتن با
handle U دست داشتن دسته
handle U بکار بردن
handle U دست زدن به
handle U احساس بادست
to handle something U چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
take-up handle U دستهسوارکننده
handle U وسیله لمس
the handle to one's name U لقب
handle U قبضه شمشیر
this will a for a handle U بکارمن نمیخورد
this will a for a handle U بدرمن نمیخورد
handle U دسته گذاشتن
handle U گیره
handle U شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
handle U گیره نگهدارنده
handle U با دست عمل کردن
handle U خرید و فروش کردن
handle U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle U سیم بین چکش و دستگیره
handle U اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle U ضامن دستگیره
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle U دست زدن
handle U دستکاری کردن
handle U دستگیره
handle U مانور کردن
guide handle U دستهیراهنما
lifting handle U دستهبلندکننده
turning handle U دستهچرخشگر
grip handle U جادستی
knob handle U دکمهدستی
insulated handle U دستهعایقدار
half handle U نیمدسته
gun handle U دستهتلمبه
elevating handle U دستهبالابر
pull handle U دستهکشش
retractable handle U دستهجمعشو
door-handle U اهرم در
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
door-handle U دستگیرهدر
types of handle U انواعدسته
traversing handle U دستهعرضی
fly off the handle <idiom> U از کوره در رفتن
starter handle U دستهآغازگر
side handle U دستهجانبی
shaped handle U دستهحالتدهنده
safety handle U دستهایمنی
door handle U دستگیرهدر
cross handle U ضامنضربدری
operating handle U دستگیره کولاس
operating handle U دستگیره عامل
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
lever handle U دستگیره اهرم
knurled handle U دستگیره اج دار
jug handle U شکاف به عرض دست
scoop handle U مشته
hammer handle U دسته چکش
handle bar U دسته دوچرخه
handle bar U فرمان
handle bar U دسته موتورسیکلت
handle the ball U دست زدن توپزن به توپ
file handle U دسته سوهان
handle escutcheon U روقفلی دسته
operating handle U دستگیره راه اندازی
pump handle U زیاد تکان دادن
charging handle U دستهینشانگیر
balanced handle U دسته تعادل
carrying handle U دستهحمل
carriage handle U دستگیرهحامل
brake handle U ترمزدستی
basket handle U گذرگاهبهشکلدستهزنبیل
auxiliary handle U دستهکمکی
capstan handle U هندل
carrier handle U دستگیره حمل
carrier handle U دسته حمل
the handle of the face U دماغ
the handle of the face U بینی
crank handle U اهرم دستی
star handle U دستگیره گردان
reshape handle U دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
handle escutcheon U روقفلی فرمان
handle bar arm U دسته فرمان
handle with kid gloves <idiom> U باکسی همکاری دقیق داشتن
figure skiing handle U دستهچوباسکی
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
interior door handle U دستهداخلدر
air brake handle U دستهترمزهوایی
pistol grip handle U دستهنگهدارندهپیستون
window winder handle U دستگیرهحرکتدهندهشیشه
inside door handle U دستگیره داخل درب اتومبیل
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
I can handle (cope with) hom. U از پس اوبرمی آیم
oxygen control handle U دستهکنترلاکسیژن
The door – handle has broken off. U دسته درشکسته است
To fly into a rage. To foly off the handle. U آتشی شدن (ازکوره دررفتنن )
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you ! U خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com