Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
girl scout
U
پیشاهنگ دختر
girl scout
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .
U
گلویش پیش دخترک گیر کرده
scout
U
پیش اهنگ
scout
U
پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
scout
U
مامور اکتشاف
scout
U
دیده وری کردن
scout
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scout
U
دیده وری
scout
U
ارزیابی حریف اینده
scout
U
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
boy scout
U
پیش اهنگ
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
scout car
U
خودرو دیده ور
scout car
U
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
cub scout
U
پسران پیش اهنگ 8 تا 01ساله
talent scout
U
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
scout helicopter
U
هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
scout master
U
در پیشاهنگی :سر رسد
scout training
U
پیشاهنگی
assistant scout mater
U
رسدیار
her next was a girl
U
بچه دومش دختر بود
girl
U
معشوقه
who is this girl ?
U
این دختر کیست
old girl
U
فارغالتحصیلمدرسهدخترانه
girl
U
دوشیزه کلفت
girl
U
دختربچه
girl
دختر
head girl
U
بچهسمبلونمونهمدرسه
cover girl
U
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
U
ستارهی روی جلد
to score with a girl
<idiom>
U
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
unlucky girl
U
آدم بد شانس
girl scouts
U
پیشاهنگ دختر
girl scouts
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
I cant figure that girl out .
U
از کارهای او چیزی نمی فهمم
bunny girl
U
زنیکهبالباسخرگوشیدرکابارهنوشیدنیسرو میکند
the girl guardians
U
بزرگترهای دختران
girl guides
U
دختران یشاهنگ
girl guide
U
عضو پیشاهنگی دختران
girl guide
U
دختر پیشاهنگ
call girl
U
فاحشه تلفنی
bat girl
U
توپ جمع کن
chorus girl
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
girl friday
U
دستیار زن
girl friday
U
معاون زن
girl friday
U
زن کار امد و لایق
land girl n
U
دختری که کارهای صحرایی میکرد
nautch girl
U
رقاصه
shop girl
U
شاگرد پادو
pinup girl
U
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
shop girl
U
شاگرد دکان
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
The girl got panicky and gave herself away .
U
دخترک دستپاچه شد وخودش را لو داد
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
U
دختر خودرأیی است
The blow made me giddy young girl .
U
دختر گیج وسر بهوایی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com