Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
get the worst of
<idiom>
U
رنج بردن ،مغلوب شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
worst
U
بدترین
worst
U
بدتر ازهمه .
worst
U
امتیاز اوردن
worst
U
شکست دادن وخیم شدن
worst-
U
بدترین
worst-
U
بدتر ازهمه .
worst-
U
امتیاز اوردن
worst-
U
شکست دادن وخیم شدن
he is at his worst
U
بدترازهروقت است
i got the worst of it
U
بدترازهمه نصیب من شد
let him do his worst
U
هرچه ازدستش برمیاید بکند
worst amoung permitted things
U
ابغض الحلال
worst-case
U
بدترین وضع یا احتمال
worst-case
U
بدبینانهترین
worst-ever
U
بدترینشرایطممکناززمانخلقچیزی
if worst comes to worst
<idiom>
U
بدی پشت بدی
The worst wheel of the cart creaks most.
<proverb>
U
بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
a felon of the worst description
U
بدترین جور گناهکار
cattle
[rooms]
of the worst description
U
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
be your own worst enemy
<idiom>
U
از ماست که بر ماست
[کسی که به دست خودش برای خودش دردسر می تراشد.]
to be over the worst
<idiom>
U
از خطر جستن
to be over the worst
<idiom>
U
از گرفتاری فارغ شدن
to be over the worst
<idiom>
U
پشت سرگذاشتن بحران
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people.
U
کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
worst case scenario
U
بدترین شکل قضیه
worst-case scenario
U
بدترین شکل قضیه
worst case scenario
U
بدترین حالت
worst-case scenario
U
بدترین حالت
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...