English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gate leaf U بدنه دریچه سد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leaf برگ
d. leaf U برگ سه گوش
leaf U گره آخر در ساختار درختی
leaf U ورق زدن
leaf U جوانه زدن
leaf U برگی شکل برگ دادن
leaf U دندانه
leaf U لنگه ورقه
leaf U صفحه
leaf U ورق
leaf U لایه
leaf spring U فنر تیغهای
leaf mould U خاک برگ دار
leaf fat U لایه پیه دور گرده خوک
leaf bud U غنچه برگ
leaf brass U فوفه
bay leaf U برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
an acute leaf U برگ نوک تیز
fig leaf U لاپوش مخفی کننده
fig leaf U برگ درخت انجیر
loose-leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
opening leaf U لنگه واشو
gold leaf U ورقه طلای نازک
leaf brass U برنج ورقه
leaf brass U تنکه برنج
fall of the leaf U پائیز
floral leaf U کاسبرگ
fly leaf U برگ سفید دراول واخرکتاب
foliage leaf U برگ درخت
foliage leaf U برگ سبز
golden leaf U زرورق
entire leaf U برگ درست
gold leaf U زرورق نازک
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
leaf of door U لنگه در
door leaf U لنگه در
leaf brake U خم کن
fall of the leaf U برگ ریزان
rose leaf U برگ گل
seed leaf U برگچه
window leaf U لنگه پنجره
acanthus leaf معماری بصورت دندانه برگ کنگری
scale leaf U برگقطعهای
leaf margin U مهرهشکلتدافعیچپ
drop-leaf U لایهلولاییمیز
fleshy leaf U لایهگوشتی
leaf axil U رگبرگ
leaf vegetables U سبزیجاتبرگی
nose leaf U لایهبینی
vine leaf برگ مو
tea leaf U تفالهچای
bay-leaf U [تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
seed leaf U لپه
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
sickle leaf U برگ های داسی شکل [این طرح در فرش های لچک ترنج شاه عباسی بکار می رود و به آن برگ های شاه عباسی نیز می گویند.]
leaf node U گوشوارک
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
grape leaf U برگ مو
turn over a new leaf <idiom> U شروعی تازه
to turn over a new leaf U راه ورفتار خود را عوض کردن
curled leaf border U حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
gold leaf electroscope U الکتروسکپ با برگههای طلا
gold oak leaf U برگ خرما
crumpled rose leaf U چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
bramble leaf fender U دفرای تایری
bramble leaf fender U دفرای لاستیکی
clover-leaf design U طرح برگ شبدر
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> U برگ سبزى است تیفه درویش .
double-leaf bascule bridge U اهرم دولایهپل
single-leaf bascule bridge U اهرم پلمتحرک
nor gate U دریچه نقیض یا
saw gate U چارچوب اره
not or gate U دریچه نا- یا
not gate U دریچه نقیض
or gate U دریچه OR
Gate U ورودی به باند
gate U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
take out gate U دریچه ابگیر ابیاری
not gate U دریچه نا
not and gate U دریچه نا- و
nor gate U دریچه نایا
or gate U دریچه یا
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate U راه تغذیه لشعلث
gate U گیت
down gate U راهگاه پایین دست
gate U دروازه شروع اسکی
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate U مدخل
and gate U دریچه و
and gate U مدار AND
and gate U دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U سوزن اتصال به یک FET
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate U فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate U دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate U وسایل ورود ورودیه
gate U مدخل دریجه سد
gate U در بزرگ
gate U دروازه
gate U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate U دریچه
lich-gate U راهرو سرپوشیده
gate keeper U دروازه بان
roller gate U دریچه غلطان
railroad gate U درب ورودی راه اهن
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
pouring gate U دریچه ریزش
gate tube U لامپ دریچهای
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
ring gate U دهانهحلقوی
gate-leg U پایهدروازهایشکل
spillway gate U درخروجآبسطحسد
upper gate U دروازهبالایی
wicket gate U دهانهدریچه
gate money U پولبلیطورودیه
xor gate U دریچه یای ضمنی
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
sluice gate U ابگیره
threshold gate U دریچه استانهای
lower gate U دروازهپائینی
tainter gate U دریچه لولادار
tainter gate U دریچه قطائی
starting gate U دروازه شروع
sluice gate U دریچه
sluice gate U اب بند
pouring gate U تغذیه قالب
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition U شیر فلکه تبدیل
equality gate U برابر سازی
gate valve U شیر قطع جریان
gate valve U شیر کشویی
gate vessel U شناور درب حوض تعمیرات ناو
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
equal gate U دریچه برابری
elementary gate U دریچه ابتدایی
elementary gate U دریچه مقدماتی
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
equivalence gate U دریچه هم ارزی
flap gate U دریچه یک طرفه
flood gate U ابگیره
flood gate U بندسیلگیر
flood gate U سد دریچهای
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
equivalence gate U دریچه معادل
gate crasher U میهمان ناخوانده
gate electrode U الکترود دریچهای
gate hanger U التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
discharge gate U دریچه تخلیه
head gate U دریچه فوقانی کانال
caterpillar gate U دریچه چرخ زنجیری
burst gate U لامپ پیام گذار
blind gate U دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
bifurcation gate U دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
lich gate U راهرو
logic gate U دروازه منطقی
majority gate U دریجه اکثریت
nand gate U دریچه نقیض و
nand gate U دریچه ناو
nonequality gate U دریچه نابرابری
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
check gate U دریچه تنظیم
color gate U دریچه پیام رنگی
complement gate U دریچه متمم ساز
head gate U دریچه بالادست سد
inclusive or gate U دریچه یای شامل
indicator gate U دریچه شاخص
cow gate U چراگاه گاو
mitre gate recess U دریچهتنفسشمار
gate operating ring U حلقهورودیعملکننده
fixed roller gate U دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
gate-leg table U میزپایهدروازهای
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
The crowd was pressing against the gate . U جمعیت به درورودی فشار می دادند
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
master gate valve U مدخلدریچهاصلی
jet flow gate U فشاراین دریچه زیاداست
jet flow gate U دریچه با سرلوله
gate chamber wall U جایگاه حرکت دریچه
maximum gate trigger current U جریان احتراق حداکثر
bear tape shutter gate U دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger voltage U ولتاژ احتراق حداکثر
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
memory controller gate array U ارایه درگاه کنترل حافظه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com