Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
U
صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display
U
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plasma display
U
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
plasma display
U
نمایش پلاسما
plasma display
U
نمایشگرپلاسمایی
plasma display panel
U
صفحه نمایش گازی
plasma panel display
U
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
Other Matches
plasma
U
شاره
plasma
U
پلاسما
plasma
U
خونابه
plasma
U
پلاسما قسمت ابکی خون
opaque plasma
U
پلاسمای مات
plasma membrane
U
غشاء خارجی سفیده یاخته
plasma plating
U
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
plasma plating
U
مقاوم
plasma plating
U
نشاندن پوشش نسوز
low pressure plasma
U
پلاسمای فشار ضعیف
dry plasma etching
U
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
fully ionized plasma
U
پلاسمای تمام یونیزه
p display
U
ارائه پی
d display
U
ارائه دی
f display
U
ارائه اف
g display
U
ارائه جی
j display
U
ارائه جی
self display
U
جلوه گری
self display
U
خودنمایی
h display
U
ارائه اچ
i display
U
ارائهای
k display
U
ارائه کی
l display
U
ارائه ال
m display
U
ارائه ام
n display
U
ارائه ان
c display
U
ارائه سی
display
U
نمایش
display
U
نشان دادن ابراز کردن
display
U
نمایش دادن
display
U
در معرض نمایش
display
U
ویترین
display
U
جلوه نمایاندن
display
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
b display
U
ارائه ب
display
U
نشان دادن اطلاعات
display
U
تظاهر
display
U
اشکار کردن
display
U
نمایشگر صفحه نمایش
display
U
ارائه
display
U
نمایشگری
display
U
نمایاندن
display
U
اشکارکردن نمایش
pyrotechnic display
U
اتش بازی
menu display
U
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
marching display
U
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
heads up display
U
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
graphics display
U
نمایش گرافیکی
graphic display
U
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
display menu
U
فهرست نمایش
digital display
U
صفحهنمایشعددی
message display
U
نمایشپیغام
function display
U
نمایشگرتابع
display setting
U
تنظیمصفحهنمایش
display cabinet
U
بوفه
colour display
U
نمایشرنگ
visual display
U
نمایش بصری
vector display
U
نمایش برداری
teletype display
U
نمایش تله تایپ
teletype display
U
نمایش تایپ راه دور
situation display
U
صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
simultaneous display
U
نمایش سیمولتانه
RGB display
U
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
raster display
U
صفحه نمایش شبکهای
raster display
U
نمایش محل تصویر
text display
U
نمایشگرمتن
display board
U
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display tube
U
لامپ نمایشگر
display tolerance
U
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display terminal
U
ترمینال نمایش
display terminal
U
پایانه نمایشگر
display surface
U
سطح نمایش
display architecture
U
معماری نمایشی
backlit display
U
صفحه نمایش پشت نور
display menu
U
فهرست انتخاب نمایشی
display image
U
نمای تصویر
display highlighting
U
جلوه دادن تصویر
display foreground
U
پیش نمای تصویر
display device
U
دستگاه نمایش
display cycle
U
چرخه نمایش
display background
U
زمینه نمایش
display controlled
U
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display console
U
کنسول نمایش
display console
U
پیشانه نمایشگر
display type
U
نوع نمایش
affect display
U
نمایش عاطفه
data display
U
داده نمایی
formatted display
U
نمایش شکل یافته
display adapter
U
اداپتور صفحه نمایش
display unit
U
واحد نمایشگر
backlit display
U
واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
data display
U
داده نما
display unit
U
واحد نمایش
row number display
U
نمایشگرتعدادرجها
character mapped display
U
نمایش طرح دخشهای
liquid-crystal display
U
نمایشکریستالمایع
vector graphics display
U
بردار نمایش گرافیکی
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
video display terminal
U
ترمینال نمایش تصویری
language display button
U
دکمهنمایشگر
video display unit
U
واحد نمایش تصویری
digital frequency display
U
شمارهتکرارنمایش
data display unit
U
واحد داده نما
dial-type display
U
نمایشصفحهاعداد
aperture/exposure value display
U
دهانهنمایشیمقدارنمایش
visual display terminal
U
ترمینال نمایش بصری
touch sensitive display
U
صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display
U
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
graphic display mode
U
مد نمایش گرافیکی
graphic display resolution
U
وضوح نمایش گرافیکی
visual display unit
U
واحد نمایشگر بصری
alphanumeric display terminal
U
ترمینال نمایش الفبا عددی
full page display
U
نمایش تمام صفحه
ibm /a display adapter
U
IBاداپتور نمایش A/4158
flat panel display
U
صفحه نمایش مسطح
enhanced graphics display
U
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
range bearing display
U
ارائه بی
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
refresh display cycle
U
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
monochrome display adapter
U
اداپتور نمایش تک رنگ
visual display unit
U
واحد نمایش دیداری
alarm threshold display button
U
دکمهنمایشسرحدهشدار
glass-fronted display cabinet
U
بوفه
data display illumination button
U
دکمهنمایشگراطلاعات
To assert oneself . To display ones merit .
U
خودی را نشان دادن
battery integration end radar display
U
equipment
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
battery integration end radar display
U
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
liquid crystal display colour pigmented
U
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com