English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
misconduct penalty U جریمه 01 دقیقه اخراج
misconduct U بداخلاقی
misconduct U خلاف کاری
misconduct U سوء رفتار
misconduct U بدرفتاری
misconduct U رفتار بد
misconduct U سوء اداره
misconduct U خلاف
willful misconduct U خسارت عمدی
professional misconduct U اشتباه حرفهای
willful misconduct U زیان عمدی
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. U برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
penalty U تاوان وجه التزام
penalty U پنالتی اخطار
penalty U پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty U از کف دادن نوبت
penalty U غرامت
penalty U تنبیه
penalty U امتیازمنفی خطای پرش
penalty U جریمه
penalty U جزا
penalty U کیفر
penalty U مجازات
penalty U تاوان جریمه
penalty U اخطار
minor penalty U خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
coincident penalty U پنالتی همزمان دو تیم
penalty shoot-out U ضرباتپنالتی
penalty arc U قوسمحلزدنپنالتی
delayed penalty U چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
penalty box U محوطهی پنالتی
penalty killing U وضع تدافعی گرفتن تیم یا فرد
to death penalty U اعدام مجازات
pecuniary penalty U مجازات مالی
to pay the penalty of U بسزای .... رسیدن
the penalty of death U کیفر اعدام
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
penalty bench U منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
penalty bully U شروع بازی پس ازخطای پنالتی
penalty flick U ضربه پنالتی
penalty kick U ضربه پنالتی
penalty goal U پنالتی گل شده
penalty hit U ضربه ازاد
penalty spot U نقطه پنالتی
penalty kicker U بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
penalty boxes U محوطهی پنالتی
death penalty U مجازات اعدام
penalty clause U ماده یا بند جریمه
penalty clauses U ماده یا بند جریمه
penalty area U محوطه پنالتی
penalty areas U محوطه پنالتی
death penalty U کیفر اعدام
penalty area marking U علامتزمینپنالتی
delayed payment penalty U زیان دیر کرد
delayed payment penalty U خسارت تاخیرتادیه
kicks from the penalty spot U شوت از نقطه پنالتی
penalty time keeper U حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
penalty kick mark U نقطه پنالتی
game keep U پاسبان شکار
game U شکار
game keep U قرق چی
game keep U شکاربان
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game U اهل حال
game U سرحال
the game is on U بازی دایر است
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
game U بازی
game U مسابقه
game U سرگرمی شکار
game U جانور شکاری
game U یک دوربازی
game U مسابقههای ورزشی
game U شوخی
the game is up U بازی تمام شد
game U دست انداختن
game U تفریح کردن
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U هرنوع ورزش بامقررات
game U کامپیوتر مخصوص
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game U بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game U معیوب
the game is up U بازی باخت
game and game U یکدست ویکدست
game and game U یک بیک
game U شکار گرفته شده
game U چلاق
skin game U تقلب درقمار
skin game U قمار از روی تقلب
short game U ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
three knights' game U بازی سه اسب
team game U بازی گروهی
skin game U فریبکاری
stoppage of the game U توقف بازی
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
to die game U مردانه جان دادن
to game away one's money U درقمارپول ازدست دادن
board game U بازی روی تخته
fair game U شکار مجاز
fair game U شکار قانونی
fair game U آماج روا
fair game U طعمهی حاضر و آماده
fair game U دست انداختنی
fair game U مسخره کردنی
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
game cartridge U محلورودیبازی
parlour game U بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
Do you know how to play this game ? U این بازی رابلد هستید ؟
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
football game U بازی فوتبال
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a game of chess U یک مسابقه شطرنج
ball game U شرایط وضعیت
ball game U هماورد
ball game U مسابقه
to kill game U شکارزدن
to make game of U دست انداختن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
two pawns game U بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game U بازی وینی شطرنج
war game U جنگ ازمون
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game U اجرای بازی جنگ
war game U بازی جنگ کردن
war game U بازی جنگ
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
ball game U ورزش یا بازی با توپ
ball game U گوبازی
shell game U قمار با گردو
big game U شکار حیوانات بزرگ
game ball U توپ بازی
game bird U یک امتیاز
game bird U پرنده موردنظر درشکار
game clock U ساعت ورزشگاه
game cock U خروس جنگی
game cycle U دوره بازی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
game fish U ماهی موردنظر
game fowl U مرغ شکاری
game fowl U خروس جنگی
game fowl U نژاد خروس جنگی
game keeper U قرق چی
game keeper U قرق چی میدان
game law U قانون شکار
four knight's game U بازی چهار اسب
four handed game U بازی چهارنفره
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game U بازی قدرتی
video game U بازی دیدنی
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game U بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
centre game U بازی مرکزی
choose up game U بازی غیررسمی
closed game U بازی بسته
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game U بازی کامپیوتری
crampet game U بازی شطرنج
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game U وارد بازی شدن
game management U شکارداری
game management U شکاربانی
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
hard game U بازی دشوار
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
laws of the game U مقررات مسابقه
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
middle game U وسط بازی
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
open game U بازی باز شطرنج
passing game U حمله با استفاده از پاس به جلو
perfect game U یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
shell game U گردو بازی
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
game of chance U بازی قمار
game plan U استراتژی بازی
game playing U playing computerizedgame
game point U امتیاز پایانی
game theory U نظریه بازیها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com