Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fundamental motor pattern
U
الگوی بنیادی حرکت
fundamental motor pattern
U
انگاره بنیادی حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
developmental motor pattern
U
الگوی حرکت تکوینی
fundamental
U
اصولی مقدماتی اساسی
fundamental
U
پایهای
fundamental
U
ابتدایی
fundamental
U
اولیه
fundamental
U
اصلی
fundamental
U
اساسی
fundamental
U
بنیادی
fundamental
U
اساس
fundamental
U
اصل
fundamental
U
پایه
fundamental unit
U
یکای بنیادی
fundamental unit
U
واحدهای اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental units
U
یکاهای بنیادی
fundamental vibration
U
ارتعاش اصلی
the four fundamental operation
U
چهارعمل اصلی
fundamental skill
U
مهارت بنیادی
fundamental rules
U
قواعدیاقوانین اساسی
fundamental frequency
U
بسامد اصلی
fundamental research
U
علم پایه
fundamental research
U
علم بنیادی
fundamental interactions
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental forces
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental interactions
U
اندرکنش های بنیادی
[فیزیک]
fundamental forces
U
اندرکنش های بنیادی
[فیزیک]
fundamental colors
U
رنگهای اصلی
fundamental particles
U
ذرات بنیادی
Fundamental ( radical) changes.
U
تغییرات اساسی وعمده
five fundamental economic questions
U
پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
A fundamental (slight) difference.
U
اختلاف اساسی ( جزئی )
five fundamental economic questions
U
چه مقدار تولید شود
five fundamental economic questions
U
چگونه تولید شود
five fundamental economic questions
U
چه کسانی تولیدکنند
fundamental operation of arithmetic
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
five fundamental economic questions
U
و چگونه توزیع شود
fundamental period vibration
U
دوره اصلی ارتعاش
one of the
[basic]
fundamental tenets of democracy
U
یکی از اصول پایه
[اساسی]
دموکراسی
to pattern out
U
نمونه شدن برای
to pattern out
U
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
U
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern
U
ردیف بندی
pattern
U
نقشه ساختن
pattern
U
شیوه
pattern
U
الگو صفات فردی
pattern
U
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
U
الگو
pattern
U
انگاره
pattern
U
طرح
pattern
U
نقش
pattern
U
طرح ساختن
pattern
U
خصوصیات فردی
pattern
U
خصوصیات
pattern
U
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern
U
همتا بودن
pattern
U
تقلیدکردن
pattern
U
نمونه
pattern
U
نقشه شکل
pattern
U
الگوقالب
pattern
U
بطور نمونه ساختن
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern
U
نقش ونگار
pattern
U
نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern
U
انگاره نقش
pattern
U
سرمشق
deflection pattern
U
مستطیل انحراف
movement pattern
U
الگوی حرکتی
holding pattern
U
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
herringbone pattern
U
طرح جناغی
dispersion pattern
U
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
dispersion pattern
U
شکل پراکندگی
movement pattern
U
انگاره حرکتی
pattern lady
U
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
demand pattern
U
الگوی تقاضا
deflection pattern
U
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
drilling pattern
U
طرح مته کاری
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
Herati pattern
U
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
diaper pattern
U
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
Afshan
[all-over pattern]
U
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
key pattern
U
زنجیره یونانی
fallout pattern
U
نمونه ریزش اتمی
fallout pattern
U
شکل ریزش
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
pattern generator
U
مولد تعمیر کار
energy pattern
U
الگوی انرژی
energy pattern
U
نقشه انرژی
effective pattern
U
منطقه اثر موثر
effective pattern
U
منطقه اصابت موثر
factor pattern
U
طرح عاملی
key pattern
U
زبانه یونانی
punch and pattern
U
سوراخوحککردن
bit pattern
U
الگوی بیتی
bit pattern
U
الگوی ذرهای
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
radiation pattern
U
الگوی تابش
pattern bombing
U
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
bar pattern
U
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
stimulus pattern
U
طرح محرک
attack pattern
U
ارایش تک
attack pattern
U
الگوی تک
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
target pattern
U
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
antenna pattern
U
طرح انتشارامواج انتن
antenna pattern
U
انتشار انتن
test pattern
U
طرح ازمایشی
cane pattern
U
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
activation pattern
U
طرح برانگیختگی
pattern recognition
U
الگوشناسی شناسایی الگو
bravo, pattern
U
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
pattern recognition
U
تشخیص الگو
pattern laying
U
مین گذاری مدل دار
crosshatch pattern
U
طرح شطرنجی
controlled pattern
U
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
pattern laying
U
مین گذاری طراحی شده
pattern maker
U
قالب ساز
pattern maker
U
طرح ساز
pattern making
U
نمونه سازی
pattern making
U
مدل سازی
pattern of development
U
الگوی توسعه
pattern offense
U
موضعگیری در برابر حریف
pattern plate
U
صفحه مدل
pattern recognition
U
الگو شناسی
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
spot pattern test
U
ازمون طرح نقطه ها
weaving pattern brush
U
مجموعهبرسموجدار
stitch pattern memory
U
حافظهبافتودوخت
weft-face pattern
U
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
pattern start key
U
کلیدشروعبافت
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
sport skill pattern
U
الگوی مهارت ورزشی
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
pattern perception test
U
ازمون ادراک طرحها
weaving pattern lever
U
اهرم مجموعهموجدار
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
battery groung pattern
U
طرح گسترش توپهای اتشبار
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
admiralty pattern anchor
U
لنگر میله دار
operational pattern of marks by night
U
نقشیازعلائممشخصبرایشب
d.c. motor
U
موتور جریان مستقیم
d.c. motor
U
موتورجریان دائم موتور C.D
motor-
U
حرکتی
d.c c. motor
U
موتورجریان دائم
d.c c. motor
U
موتور جریان مستقیم
motor
U
موتور
motor-
U
رانشگر
motor-
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor
U
حرکتی
motor
U
اتومبیل راندن
motor
U
اتومبیل حرکت دهنده
motor
U
محرک
motor
U
منبع نیروی مکانیکی
motor
U
ماشین
motor
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor-
U
اتومبیل حرکت دهنده
motor-
U
منبع نیروی مکانیکی
motor-
U
محرک
motor-
U
اتومبیل راندن
motor-
U
ماشین
motor-
U
موتور
motor
U
رانشگر
repulsion motor
U
موتور پولزیون
motor bracket
U
پایه موتور
servo motor
U
سروو- موتور
railway motor
U
موتوربان
railway motor
U
موتور راه اهن
balancing motor
U
موتور تراز کننده
standard motor
U
موتور معمولی
standard motor
U
موتوراستاندارد
starting motor
U
موتور استارت
starting motor
U
موتور راه اندازی
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
motor march
U
راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
radial motor
U
موتور ستارهای
rocket motor
U
موتور راکت
multiphase motor
U
موتور چند فازه
motor converter
U
تبدیلگر زنجیری
capacitor motor
U
موتور خازنی
petrol motor
U
موتور بنزینی
pilot motor
U
موتور کوچک
polyphase motor
U
موتور چندفاز
prony motor
U
موتور پرونی
prony motor
U
موتور کمکی
racing of motor
U
دور برداشتن موتور
radial motor
U
موتور شعاعی
stepper motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
attitude motor
U
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
synchronous motor
U
موتور همزمان
motor bogie
U
موتوربوجی
motor root
U
ریشهمتحرک
outboard motor
U
موتور کوچک قایق
points motor
U
موتورپلاتینی
pump motor
U
موتورپمپ
motor cars
U
اتوموبیل
motor cars
U
گردونه خودرو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com