English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fully ionized plasma U پلاسمای تمام یونیزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ionized U یونیزه
ionized U یون شده
ionized U یونیده
ionized gas U گاز یونیده
negatively ionized atom U اتم بایونش منفی
negatively ionized atom U اتم منفی- یونیده
plasma U پلاسما قسمت ابکی خون
plasma U شاره
plasma U پلاسما
plasma U خونابه
opaque plasma U پلاسمای مات
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
plasma display U نمایش پلاسما
plasma display U نمایشگرپلاسمایی
plasma plating U ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
plasma plating U مقاوم
plasma plating U نشاندن پوشش نسوز
plasma membrane U غشاء خارجی سفیده یاخته
gas plasma display U صفحه نمایش پلاسمای گازی
plasma panel display U وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
plasma display panel U صفحه نمایش گازی
low pressure plasma U پلاسمای فشار ضعیف
gas plasma display U صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
fully U تماما
fully U از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
fully U حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل
fully U تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
fully U سیر
fully U کاملا
fully-grown U رشدکاملکرده
well done [fully cooked] <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
fully responsible U مکلف
fully cooked <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
fully-fledged U انجام تمام وکمال
fully authorized U تام الاختیار
fully automatic U کاملا" خودکار
fully automatic U تمام اتوماتیک
fully qualified U جامع الشرایط
fully empovered U دارای اختیارات تام
fully paid U که حقوق خودراتمام میگیرد
The place was fully packed . U گوش تا گوش آدم نشسته بود
fully hydraulic machine U دستگاه تماما " هیدرولیکی
It hast fully registered with her . U درود گرم وصمیمانه
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
fully automatic machine U تمام اتومات
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com