Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fully hydraulic machine
U
دستگاه تماما " هیدرولیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fully automatic machine
U
دستگاه تماما"خودکار
fully automatic machine
U
تمام اتومات
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog .
U
مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
hydraulic machine
U
دولاب
hydraulic machine
U
ماشین اب بلندکنی
fully
U
کاملا
fully
U
حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل
fully
U
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
fully
U
تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
fully
U
سیر
fully
U
تماما
fully-fledged
U
انجام تمام وکمال
fully-grown
U
رشدکاملکرده
fully cooked
<adj.>
U
کاملا پخته
[برای گوشت]
[غذا و آشپزخانه]
well done
[fully cooked]
<adj.>
U
کاملا پخته
[برای گوشت]
[غذا و آشپزخانه]
fully paid
U
که حقوق خودراتمام میگیرد
fully authorized
U
تام الاختیار
fully qualified
U
جامع الشرایط
fully responsible
U
مکلف
fully empovered
U
دارای اختیارات تام
fully automatic
U
تمام اتوماتیک
fully automatic
U
کاملا" خودکار
The place was fully packed .
U
گوش تا گوش آدم نشسته بود
It hast fully registered with her .
U
درود گرم وصمیمانه
fully formed character
U
کاراکتر تمام شکل یافته
fully formed characters
U
کاراکترهای چاپی
The project is not fully developed yet.
U
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
fully ionized plasma
U
پلاسمای تمام یونیزه
hydraulic
U
هیدرولیکی
hydraulic
U
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
hydraulic
U
ابی
hydraulic
U
مربوط به اب
hydraulic
U
روغنی
hydraulic
U
وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
hydraulic acid
U
جوهرنمک
hydraulic pressure
U
فشار اب
hydraulic pressure
U
فشار هیدرولیکی
hydraulic press
U
پرس هیدرولیکی
hydraulic oil
U
روغن رانش
hydraulic resistance
U
پایههیدرولیکی
hydraulic motor
U
موتور هیدرولیکی
hydraulic mortar
U
ملات اب بند
hydraulic mortar
U
ملات ابی
hydraulic conductivity
U
ضریب ابگذری
hydraulic construction
U
ساختمان ابی
hydraulic pump
U
پمپ هیدرولیکی
hydraulic radius
U
شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
hydraulic radius
U
شعاع هیدرولیک
hydraulic tappet
U
تاپت هیدرولیکی
hydraulic cement
U
سیمانی که در زیر اب میگیرد
hydraulic cement
U
سیمان ابی
hydraulic cement
U
سیمان اب بند
hydraulic conductivity
U
هدایت ابی
hydraulic system
U
سیستم هیدرولیک
hydraulic acid
U
اسید کلریدریک
hydraulic roller
U
غلطک ئیدرولیکی
hydraulic ram
U
تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
hydraulic shovel
U
بیلمکانیکی
hydraulic cycle
U
مدار هیدرولوژی
hydraulic friction
U
اصطکاک ابی
hydraulic coupling
U
اتصالهیدرولیک
hydraulic lime
U
اهک اب بند
hydraulic lime
U
اهک ابی
hydraulic lift
U
بلند کردن اب به نیروی اب
hydraulic jump
U
پرش هیدرولیک
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیکی
hydraulic jack
U
جک هیدرولیکی
hydraulic gradient
U
شیب هیدرولیک
hydraulic fluid
U
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
hydraulic hose
U
شلنگهیدرولیکی
hydraulic engine
U
موتورهیدرولیکی
hydraulic cycle
U
گردش اب در طبیعت
hydraulic drag
U
کشش ابی
hydraulic cylinder
U
سیلندرهیدرولیکی
hydraulic engine
U
موتور ابی
hydraulic lock
U
قفل هیدرولیکی
hydraulic gradient
U
شیب ابی
hydraulic pipe
U
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic line
U
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic pallet truck
U
ماشینحملبارهیدرولیکی
hydraulic tracer control
U
کنترل پیستونی
oil hydraulic transmission
U
گیربکس هیدرولیکی
hydraulic booster unit
U
تقویت کننده هیدرولیکی
flap hydraulic jack
U
جکهیدولیکبالههواپیما
hydraulic lime engineering
U
ملاط ابی
hydraulic lime engineering
U
ملاطی که در زیراب سفت میشود
hydraulic fill dam
U
سد خاکریز ابی
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
hydraulic pressure test
U
ازمایش فشار اب
hydraulic shock absorber
U
کمک فنر هیدرولیکی
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر روغنی
Fully exposed (over-exposed)to the sun.
U
درسینه آفتاب
two way machine
U
ماشین دو راهه
machine sensible
U
قابل درک توسط کامپیوتر
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine
U
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
U
بیت اجرا میشود
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
U
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
U
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
U
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
U
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
U
دستگاه
machine
U
ماشین
machine
U
شیارانداختن روی فلز
machine
U
براده برداشتن
machine
U
تراشیدن ماشین
machine
U
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
U
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
U
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
milling machine
U
ماشین فرز
milling machine
U
دستگاه فرز
molding machine
U
دستگاه قالب گیری
machine word
U
کلمه ماشین
milling machine
U
ماشین تراش
milking machine
U
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
machine welding
U
جوشکاری ماشینی
machine readable
U
خواندنی توسط ماشین
machine fault
U
نقص ماشین
machine representation
U
نمایش ماشیی
machine operator
U
اپراتوردستگاه
machine operator
U
کارگردان ماشین
machine operating
U
عملکرد ماشین
machine oil
U
روغن ماشین
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine number
U
عدد سرعت هواپیما
machine operator
U
اپراتور ماشین
machine oriented
U
ماشین گرا
machine translation
U
ترجمه ماشینی
machine ringing
U
زنگ ماشینی
machine run
U
رانش ماشین
machine run
U
اجرای ماشین
machine readable
U
قابل خواندن توسط ماشین
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
machine time
U
وقت ماشین
machine time
U
زمان ماشین کاری
machine learning
U
فراگیری ماشین
machine error
U
خطای ماشین
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
machine down time
U
زمان معطلی دستگاه
machine down time
U
زمان توقف ماشین
machine designer
U
طراح ماشین
machine dependent
U
وابسته به ماشین
machine dependent
U
وابسته ماشین
machine fault
U
عیب ماشین
machine foundation
U
پایه دستگاه
machine language
U
زبان ماشین
machine interupption
U
وقفه ماشین
machine intelligence
U
هوش ماشین
machine instruction
U
دستورالعمل ماشین
machine independent
U
مستقل از ماشین
machine gunner
U
مسلسل چی
machine frame
U
چارچوب دستگاه
machine recognization
U
بازشناختی توسط ماشین
fax machine
U
فاکس
fuelling machine
U
ماشینسوخت
scouring machine
U
ماشین سایش
machine hall
U
راهرویماشین
rowing machine
U
ماشینپایی
kidney machine
U
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
cog in the machine
<idiom>
U
قطرهای از دریا
plaiting machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
accept machine
دستگاه پذیرنده
sub-machine guns
U
تیربار خودکار
sub-machine guns
U
تیربار دستی
virtual machine
U
دستگاه مجازی
weighing machine
U
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
winding machine
U
دستگاه سیم پیچی
winnowing machine
U
ماشین باد افشانی
fruit machine
U
جک پات
pinball machine
U
ماشین پینبال
pinball machine
U
ماشین ساچمه پران
sub-machine gun
U
مسلسل دستی
sub-machine gun
U
تیربار دستی
sub-machine gun
U
تیربار خودکار
plaiting machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
boring machine
U
دریل
[ابزار]
drilling machine
U
دریل
[ابزار]
facsimile (machine)
U
دستگاه فکس
fax (machine)
U
دستگاه فکس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com