Perdic | fully cooked | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 37 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	fully cooked <adj.> U	کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	well done [fully cooked] <adj.> U	کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
Other Matches

	cooked U	پختن
	cooked U	اشپز
	hand-cooked U	دست پخت
	pre-cooked U	غذایازقبلتدارکدیدهشده
	it is half cooked U	نیم پخته است
	He has cooked a pottage for you. <proverb> U	برایت آش پخته است .
	it was cooked to rags U	انقدر پخته شدکه له شد
	Cooked vegetables digest easily. U	سبزی پخته زود هضم است.
	food regarded as cooked by a specified person U	دست پخت
	fully U	حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل
	fully U	کاملا
	fully U	از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
	fully U	تماما
	fully U	سیر
	fully U	تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
	fully automatic U	کاملا" خودکار
	fully empovered U	دارای اختیارات تام
	fully authorized U	تام الاختیار
	fully-fledged U	انجام تمام وکمال
	fully automatic U	تمام اتوماتیک
	fully responsible U	مکلف
	fully qualified U	جامع الشرایط
	fully paid U	که حقوق خودراتمام میگیرد
	fully-grown U	رشدکاملکرده
	The place was fully packed . U	گوش تا گوش آدم نشسته بود
	It hast fully registered with her . U	درود گرم وصمیمانه
	fully formed character U	کاراکتر تمام شکل یافته
	fully hydraulic machine U	دستگاه تماما " هیدرولیکی
	fully ionized plasma U	پلاسمای تمام یونیزه
	fully automatic machine U	دستگاه تماما"خودکار
	fully automatic machine U	تمام اتومات
	fully formed characters U	کاراکترهای چاپی
	The project is not fully developed yet. U	این طرح هنوز پخته وآماده نیست
	The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U	مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
	Fully exposed (over-exposed)to the sun. U	درسینه آفتاب

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy