Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free spirit
U
فردیکهمستقلزندگیمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spirit
U
جان
spirit
U
روحیه
spirit
U
جوهر
spirit
U
الکل
to spirit up
U
سرخلق اوردن
spirit
U
روح
spirit
U
غرور
spirit
U
حمیت قسمتی
spirit
U
روح دادن بسرخلق اوردن
spirit
U
حمیت
spirit
U
جرات
spirit
U
روان
spirit
U
رمق روحیه
spirit
U
مشروبات الکلی
spirit level
U
تراز حباب دار
kindred spirit
U
دارایدیدگاهمشترکباشما
evil spirit
U
روح پلید
evil spirit
U
روح خبیث
spirit levels
U
تراز حباب دار
spirit levels
U
تراز
spirit level
U
تراز حبابدار
Holy Spirit
U
روح القدس
the holy spirit
U
روح القدس
spirit level
U
تراز
spirit levels
U
تراز حبابدار
evil spirit
U
روح خبیث
by an evil spirit
U
روح پلیدی براومستولی شده بود
spirit thermometer
U
دماسنج الکلی
spirit lamp
U
چراغ الکلی
spirit of wine
U
عرق خالص
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit de corps
U
حمیت قسمتی
martial spirit
U
روح نظامی
spirit varnish
U
لاک الکل
spirit stain
U
رنگ لاک الکل
spirit of wine
U
عرق دو اتشه
martial spirit
U
روح جنگجویی
spirit of wine
U
الکل
spirit de corps
U
روح یگانگی و اتحاد
spirit de corps
U
غرور نظامی
spirit de corps
U
روحیه قسمتی
party spirit
U
تعصب حزبی
party spirit
U
طرفداری حزبی
rectified spirit
U
الکل دو تقطیری
public spirit
U
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
proof spirit
U
الکل خالص
the spirit of the law
U
جوهر قانون
party spirit
U
روحیه تحزب
white spirit
U
مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
Spirit of patriontism.
U
روح وطن پرستی
team spirit
U
روحیهوفاداریمابینیکتیم
the spirit of the law
U
روح قانون
methylated spirit
U
یکجورمایعتمیزکننده
in a partisan spirit
U
طرفدارانه ازروی تعصب
in letter and in spirit
U
لفظاومعنا
in letter and in spirit
U
ئر لفظ و در معنی
wood spirit
U
عرق چوب
wood spirit
U
الکل چوب
in letter and in spirit
U
از حیث نص و معنی هردو
precision spirit level
U
ترازوی دقیق
peace to his departed spirit
U
روانش شاد باد
high proof spirit
U
عرق سنگین
The spirit and letter of the law .
U
معنی و لفظ قانون
to conjure anevil spirit
U
روح پلیدی را بیرون کردن
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
U
بخشودن
free
U
جایز
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
U
حرکت قایق در جلو باد
free
U
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
U
بازیگر ازاد
free for all
U
زدوخوردهمگانی
free for all
U
داد وبیداد
free
U
تحویل
i did that of my own free will
U
این کار را کردم
i did that of my own free will
U
به میل خود
free
U
ازادکردن
free
U
موجود در دیسک یا حافظه
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
You are free to go now.
U
اکنون آزادید بروید.
having free will
U
فاعل مختار
having free will
U
ازادکار
free
U
فاقد
free
U
ترخیص کردن میدانی
free
U
بطور مجانی ازادکردن
free
U
روا
free
U
مستقل
free
U
مطلق
free
U
ازاد
free
<adj.>
U
دست و دلباز
free-for-all
U
مسابقه بین این اسبها
free will
U
اختیاری
free will
U
ازادی اراده
free will
U
اختیار
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
U
رها
free will
U
طیب خاطر
free
U
اختیاری مختار
free
U
مجانی
free
U
رایگان سخاوتمندانه
free
U
مجاز منفصل
free will
U
اراده ازاد
free zone
U
منطقه ازاد
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
free world
U
جهان ازاد
free wheeling
U
بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling
U
حالت خلاصی
free wheeling
U
خلاصی
free with ones money
U
ولخرج
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
leave someone free to
U
مخیر گذاشتن کسی
free recall
U
یاداوری ازاد
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path
U
مسافت ازاد متوسط
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
obsolescence free
U
دستگاه متروک
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
heart free
U
مبرا از عشق
heart free
U
ازاد ازقید عشق
free on rail
U
تحویل در راه اهن
guns free
U
توپها اتش باختیار
free zone
U
منطقه ازاد تجاری
free silver
U
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free spillweir
U
سرریز ازاد
free spoken
U
رک گو
free spoken
U
ساده گو
free spoken
U
بی پرده
free spoken
U
بی محابا
free spokenness
U
رک گویی
free spokenness
U
ساده گویی
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
U
جریان ازاد
free play
U
بازی ازاد
free person
U
حر
free oscillation
U
نوسان ازاد
free play
U
ازاد
free space
U
فضای خالی
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free sample
U
نمونه مجانی
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
free rotation
U
چرخش ازاد
free rocket
U
موشک غیر هدایت شونده
free rocket
U
موشک ازاد
free redical
U
بنیان ازاد
free radical
U
رادیکال ازاد
free position
U
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free play
U
بدون محدودیت
free play
U
لق
free space
U
فضای ازاد
free support
U
تکیه گاه ازاد
free surface
U
سطح اب ازاد
free throw
U
پاس بدون مانع
free throw
U
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
U
برج ازاد
free tower
U
برج پرش ازاد
free trader
U
تجارت ازاد
free trader
U
بدون گمرک
free turbine
U
توربین ازاد
free verse
U
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume
U
حجم ازاد
free vortex
U
گرداب ازاد
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
free throw
U
پرتاب ازاد
free throw
U
پنالتی
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
free surface
U
مخازن ازاد اب
free surface
U
سطح ازاد
free swimming
U
شناور
free swimming
U
قادر به شنا
free thinker
U
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker
U
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
U
ازاد فکران
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
free thought
U
وارستگی از مذهب
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
free wheel
U
حرکت بدون رکاب زدن
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
barrier-free
U
بدون حائل
free rider
U
آدم انگل
free rider
U
آدم لاشخور
free rider
U
آدم مفت خور
Free Classicism
U
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic
U
احیای سبک گوتیک
Free style
U
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free
<adj.>
U
بدون دردسر
trouble-free
<adj.>
U
بدون زحمت
problem-free
<adj.>
U
بدون زحمت
parallax-free
<adj.>
U
بدون اختلاف منظر
trouble-free
<adj.>
U
بدون دردسر
free shipping
<adj.>
U
ارسال مجانی
Free Tudor
U
[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com