Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free radical substitution
U
استخلاف رادیکالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free radical
U
رادیکال ازاد
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
free radical polymerization
U
بسپارش رادیکالی
free radical chain reaction
U
واکنش زنجیری رادیکالی
substitution
U
کفالت جانشانی
substitution
U
تعویض جانشینی
substitution
U
نیابت
substitution
U
ان اب است
substitution
U
تعویض
substitution
U
جانشین سازی
substitution
U
علی البدلی
substitution
U
جانشینی
substitution
U
استخلاف
substitution
U
خطای اسکنر که یک حرف را با حرف دیگر اشتباه کند
substitution
U
ابدال
substitution
U
جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
substitution
U
لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
radical
U
علامت رادیکال
radical
U
اصلی
radical
U
ریشگی اساسی
radical
U
افراطی افراط گرا ریشهای
radical
U
تندرو
radical
U
بنیادی
radical
U
ابتدایی
radical
U
اساسی
radical
U
رادیکال
radical
U
ریشه
[ریاضی]
radical
<adj.>
U
تندرو
radical
U
جذر
[ریاضی]
radical
<adj.>
U
رادیکال
radical
<adj.>
U
افراطی
radical
U
ریشگی
radical
U
بن رست
radical
U
بنیان
radical
U
طرفدار اصلاحات اساسی
radical
U
ریشه
radical
U
قسمت اصلی
radical
U
اصل سیاست مدار افراطی
radical
U
طرفداراصلاحات اساسی
to make a substitution
U
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
substitution test
U
ازمون جانشین سازی
substitution reaction
U
واکنش استخلافی
partial substitution
U
جانشینی مصرف
substitution of an obligation
U
تبدیل تعهد
substitution effect
U
اثر جانشینی
substitution of a different obligation
U
تبدیل تعهد
request substitution
U
تقاضای تعویض
potential substitution
U
حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
potential substitution
U
جانشینی بالقوه
partial substitution
U
جانشینی کامل برای دو کالا
elasticity of substitution
U
کشش جانشینی
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
attorney with right of substitution
U
وکیل در توکیل
complete substitution
U
جانشینی کالاها
digraphic substitution
U
رمز نویسی عددی
digraphic substitution
U
استفاده ازرمز عددی در پیامها
complete substitution
U
جانشین کامل
attorney with right of substitution
U
وکیل با حق توکیل
radical behaviorism
U
رفتارگرایی افراطی
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
radical inhitator
U
بازدارنده رادیکالی
radical intiator
U
اغازگر رادیکالی
acid radical
U
ریشه اسید
radical economists
U
اقتصاددانان رادیکال
radical sign
U
علامت جذر
acid radical
U
بنیان اسید
Fundamental ( radical) changes.
U
تغییرات اساسی وعمده
acid radical
U
ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
substitution uncleophilic biomolecular
U
واکنش استخلافی هسته دوست مولکولی
marginal rate of substitution
U
نرخ نهائی جانشینی
side chain substitution
U
استخلاف در زنجیر جانبی
nucleophilic aromatic substitution
U
استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
import substitution policy
U
سیاست جانشینی واردات
symbol substitution test
U
ازمون جانشین سازی نمادها
electrophilic aromatic substitution
U
استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
radical ion polymerization
U
بسپارش یونی رادیکال
free
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
i did that of my own free will
U
این کار را کردم
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
ازادکردن
free
U
حرکت قایق در جلو باد
free
U
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
U
بازیگر ازاد
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
You are free to go now.
U
اکنون آزادید بروید.
free
U
جایز
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will
U
فاعل مختار
free for all
U
زدوخوردهمگانی
free
U
بخشودن
free
U
فاقد
free for all
U
داد وبیداد
having free will
U
ازادکار
i did that of my own free will
U
به میل خود
free
U
ترخیص کردن میدانی
free
U
موجود در دیسک یا حافظه
free
U
بطور مجانی ازادکردن
free
U
مستقل
free
U
مطلق
free
U
ازاد
free will
U
اختیار
free will
U
اراده ازاد
free will
U
طیب خاطر
free will
U
ازادی اراده
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all
U
مسابقه بین این اسبها
free
U
اختیاری مختار
free
U
مجانی
free
U
رها
free
U
مجاز منفصل
free
U
تحویل
free will
U
اختیاری
free
U
روا
free
U
رایگان سخاوتمندانه
free
<adj.>
U
دست و دلباز
free wheeling
U
حالت خلاصی
free wheeling
U
بازی بدون نقشه قبلی
free wheel
U
حرکت بدون رکاب زدن
leave someone free to
U
مخیر گذاشتن کسی
free verse
U
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free trader
U
بدون گمرک
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free volume
U
حجم ازاد
free vortex
U
گرداب ازاد
free wheeling
U
خلاصی
free with ones money
U
ولخرج
free world
U
جهان ازاد
mean free path
U
مسافت ازاد متوسط
obsolescence free
U
دستگاه متروک
free rocket
U
موشک غیر هدایت شونده
heart free
U
مبرا از عشق
heart free
U
ازاد ازقید عشق
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
guns free
U
توپها اتش باختیار
free zone
U
منطقه ازاد تجاری
free on quay
U
تحویل دراسکله
free on board
U
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free zone
U
منطقه ازاد
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free play
U
لق
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
free sample
U
نمونه مجانی
free silver
U
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space
U
فضای ازاد
free space
U
فضای خالی
free on quay
U
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free spillweir
U
سرریز ازاد
free play
U
بدون محدودیت
free spoken
U
رک گو
free rotation
U
چرخش ازاد
free rocket
U
موشک ازاد
free play
U
ازاد
free play
U
بازی ازاد
free person
U
حر
free position
U
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free oscillation
U
نوسان ازاد
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail
U
تحویل در راه اهن
free recall
U
یاداوری ازاد
free redical
U
بنیان ازاد
free spoken
U
ساده گو
free spoken
U
بی پرده
free spoken
U
بی محابا
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
free thought
U
وارستگی از مذهب
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
free throw
U
پنالتی
free throw
U
پرتاب ازاد
free throw
U
پاس بدون مانع
free throw
U
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
U
برج ازاد
free tower
U
برج پرش ازاد
free trader
U
تجارت ازاد
free thinkers
U
ازاد فکران
free thinker
U
وبه مذهب بی اعتنا است .
free spokenness
U
رک گویی
free spokenness
U
ساده گویی
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
U
جریان ازاد
free support
U
تکیه گاه ازاد
free surface
U
سطح اب ازاد
free surface
U
مخازن ازاد اب
free surface
U
سطح ازاد
free swimming
U
شناور
free swimming
U
قادر به شنا
free thinker
U
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free turbine
U
توربین ازاد
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com