English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forwarding agency U نمایندگی حمل و نقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forwarding U حمل و نقل
forwarding U حمل ونقل
forwarding U حمل
forwarding U ارسال
forwarding country U کشور فرستنده
forwarding address آدرس پستی جدید
forwarding agent U نماینده حمل و نقل
forwarding agent U عامل حمل و نقل
forwarding agent U واسطه حمل و نقل
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
forwarding instruction U دستورات حمل
forwarding merchant U کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
free of forwarding costs <adj.> U حمل رایگان
free of forwarding costs <adj.> U ارسال مجانی
free of forwarding costs <adj.> U ارسال رایگان
using agency U مقام استفاده کننده
using agency U یکان استفاده کننده
outside agency U شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
agency U قسمت
agency U دایره
agency U اژانس شعبه
agency U عامل
agency U نماینده
agency U کارگزاری
agency U پیشکاری دفترنمایندگی
agency U وساطت
agency U گماشتگی ماموریت
agency U وکالت
agency U نمایندگی
agency U واسطه
agency U عاملیت
agency U کارگزار دلال
news agency U بنگاه خبرگزاری
translation agency U دارالترجمه
translation agency U دفتر ترجمه
translation agency U موسسه ترجمه
regional agency U موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
travel agency U آژانس مسافرتی
employment agency U آژانسکاریابی
news agency U آژانس خبری
operating agency U قسمت اجرایی
operating agency U شعبه عامل
claimant agency U اداره کارپردازی
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
agency of communications U منبع ارتباط
collection agency U عامل جمع اوری اخبار
advertising agency آژانس تبلیغاتی
travel agency U اژانس مسافرتی
executing agency U مقام اجرا کننده
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
executing agency U شعبه اجرایی
financial agency U اداره دارایی
financial agency U اداره مالیه
agency of communications U شعبه ارتباطات
travel agency U اژانس مسافری
free agency U فاعل مختاری
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
international atomic energy agency U اژانس بین المللی انرژی اتمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com