Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formula of contract
U
صیغه عقد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
صیغه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
قاعده
formula
U
فرمول
formula
U
دستور
formula
U
قاعده رمزی
formula
U
ورد
structural formula
U
فرمول گسترده
swearing formula
U
قسم نامه
swearing formula
U
سوگند نامه
taylor formula
U
فرمول تیلور
the islamic formula
U
is
structural formula
U
فرمول ساختاری
constitutional formula
U
فرمول ساختاری
wedge formula
U
فرمول گوهای
the islamic formula
U
شهادتین
sine formula
U
قانون سینوس ها
[ریاضی]
cosine formula
U
قانون کاشانی
[ریاضی]
cosine formula
U
قانون کسینوس
[ریاضی]
string formula
U
فرمول رشتهای
formula car
U
اتومبیل مسابقه
mil formula
U
فرمول میلیم
formula weight
U
وزن فرمولی
molecular formula
U
فرمول مولکولی
mil formula
U
رابطه میلیمی
flow formula
U
رابطه جریان
emprical formula
U
فرمول تجربی
empirical formula
U
فرمول ساده
empirical formula
U
فرمول خام
electronic formula
U
فرمول الکترونی
projection formula
U
فرمول تصویری
dispersion formula
U
فرمول پاشندگی
pronounce the formula of a specified
U
صیغه جاری کردن
perspective formula
U
فرمول تجسمی
condensed structural formula
U
فرمول ساختاری فشرده
gram formula weight
U
وزن فرمولی به گرم
spearman brown prophecy formula
U
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
contract with
U
عقد کردن
in contract
U
طبق قرارداد
contract
U
مقاطعه کاری کردن
by contract
U
بطور مقاطعه
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract
U
عقد
contract
U
تعهد
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
قرارداد
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
قرردادبستن
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
دچارشدن
contract
U
منقبض شدن
contract
U
پیمان
contract
U
همکشیدن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
all in contract
U
قراداد کلی
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
contract
U
کنترات پیمان .
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract
U
مقاطعه
contract
U
:قرارداد
prime contract
U
قرارداد اصلی
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
parties to the contract
U
متعاقدین
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
reward contract
U
عقد جعاله
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
open contract
U
قرارداد غیر معین
parties to the contract
U
متعاملین
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
optional contract
U
غیر واجب
parties to the contract
U
طرفین عقد
open contract
U
قرارداد باز
optional contract
U
خیاری
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
optional contract
U
مجازی
optional contract
U
عقد خیاری
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unconditional contract
U
عقد منجز
unauthorized contract
U
عقد فضولی
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
valid contract
U
عقد صحیح
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
social contract
U
قرار داد اجتماعی
written contract
U
پیمان نامه
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract
U
عقد باطل
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract
U
صحت قرارداد
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
the contract is still valid
U
خودباقی است
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
sales contract
U
قرارداد فروش
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
revocable contract
U
عقد مجاز
revocable contract
U
عقد جایز
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract
U
شبه قرارداد
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract
U
قرارداد اجتماعی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
service contract
U
قرارداد خدماتی
quasi contract
U
شبه عقد
contract period
U
مدت قرارداد
contract note
U
سند قرارداد
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract control
U
کنترل تغایر
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment
U
قراردادحمل
contract period
U
دوره قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
contract of sale
U
عقد بیع
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of reward
U
جعاله
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
U
مزارعه
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
conditional contract
U
عقد معلق
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
based on a contract
U
قراردادی
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
conditional contract
U
عقد مشروط
conclusion of a contract
U
مبایعه
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
conclude a contract
U
منعقد کردن عقد
conclude a contract
U
عقد بستن
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
completion of contract
U
امضای قرارداد
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
contract quantity
U
حجم قرارداد
marriage contract
U
عقد نکاح
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
futures contract
U
قرارداد سلف
futures contract
U
قرارداد اینده
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
illegal contract
U
قرارداد غیر قانونی
inoperative contract
U
عقد غیر نافذ
marriage contract
U
عقد نامه
lease contract
U
عقد اجاره
lease contract
U
اجاره نامه
law of contract
U
قانون قرارداد
labor contract
U
قرارداد کار
executory contract
U
عقد موجل
irrevocable contract
U
عقد لازم
invalid contract
U
عقد فاسد
forced contract
U
عقد مکره
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract work
U
پیمانکاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com