English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fluorescent paint U رنگ فلورسنت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fluorescent U فلورئورسان
fluorescent U لامپ مهتابی دارای تشعشع
fluorescent U فلورسنت
fluorescent tube U لامپ فلورسنت
fluorescent screen U صفحه فلورسنت
fluorescent screen U صفحه فلوئورسان
fluorescent radiation U تشعشع فلورسنت
fluorescent light U روشنایی فلورسنت
fluorescent light U نور فلورسنت
fluorescent lamp U لامپ فلورسنت
fluorescent lamp U لامپ فلوئورسان
to paint out U بازدن رنگ پاک کردن
pc paint U برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
to paint something [with something] U چیزی را [با چیزی] رنگ زدن
paint U رنگ
paint U رنگ نقاشی
paint U رنگ شدن
paint U نگارگری کردن نقاشی کردن
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paint U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paint U رنگ کردن
paint progarm U برنامه نگارگری
paint gun U رنگ پاش
paint remover U رنگ زدا
paint roller U غلطک رنگ کاری
paint thinner U تینر یا رقیق کننده رنگ
paint thinner U رقیقگر رنگ
paint thinner U تینر رنگ
paint work U رنگ کاری ساختمان
Paintbrush/Paint U windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
phosphorescent paint U رنگ تابنده
wall paint U رنگ دیوار
war paint U نقاشی بدن برای رزم و پیکار
paint cup U مخزنرنگ
paint spray U اسپریرنگ
gloss paint U رنگیکهوقتیخشکشدهباشد میدرخشد
paint stripper U مادهایکهجهتازبینبردنرنگهایبرجاماندهازقدیماستفادهمیشود
poster paint U تقریبابیرنگ
to coat something [with paint] U چیزی را با لایه ای [از رنگ] پوشاندن
traffic paint U خط کشی راه
to paint the lily U چیز زیبارا ارایش مصنوعی کردن
plastic paint U رنگ پلاستیکی
priming paint U رنگ استر
priming paint U رنگ استری
rustproof paint U رنگ ضد زنگ
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
smooth the paint U رنگ کردن و پرداخت کردن
surface paint U استر
water paint U رنگ لعابی
paint coat U روکش رنگ
oil paint U رنگ روغنی
enamel paint U رنگ لعابی
coat of paint U اندود رنگ
cement paint U اندود کردن با دوغاب سیمان
bituminous paint U رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
bituminous paint U رنگ قیردار
bituminous paint U رنگ قیری
battery paint U رنگ باتری
antirust paint U رنگ ضد زنگ
antirust paint U ضد زنگ
anticorrosive paint U ماده ضد زنگ
oil paint U رنگ روغن
finishing paint U رنگ سازی اماده
fireproof paint U رنگ نسوز
paint brush قلم موی نقاشی
paint pot U گلفشان
luminous paint U شبرنگ
luminous paint U رنگ نور
luminous paint U رنگ شب نما
lacquer paint U رنگ لاکی
lay on paint U رنگ زدن
flat paint U رنگ مبنا
flat paint U زمینه
grease paint U رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
to paint adoor green U دری را رنگ سبز زدن
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
His fingers were stained with paint . U روی انگشتانش لکه های رنگ بود
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
paint the town red <idiom> U اوقات خوشی داشتن
to paint a rosy picture of something U امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
rust protection paint U رنگ ضد زنگ
to strip the paint off the wall U رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
acid proof paint U رنگ ضد اسید
acid resisting paint U رنگ ضد اسید
to paint adoor green U رنگ سبز بدری زدن
linseed oil paint U رنگ روغن برزک
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
to paint the town red U عربده کردن
to paint the town red U مستی کردن اشوب کردن
paint spray gun U رنگ پاش
paint spray gun U پیستوله رنگ
paint roller mill U غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
paint roller mill U دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
You have rubbed your coat against some wet paint . U کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com