English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flow cycle U مدار ترتیب کار
flow cycle U سیکل جریان کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycle U تاکت
cycle U زمانه
cycle U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle U دوره عملیات یابازی
cycle U گردش
cycle U چرخه
cycle U دوره
cycle U سیکل
cycle U دوران
cycle U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle U تناوب پریود سیکل
cycle U حلقه
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle U سواردوچرخه شدن
cycle U بصورت متناوب فاهر شدن
cycle per second U هرتس
R/W cycle U CYCLE WRITE/READ
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle U دور
four cycle U چهار چرخه
four cycle U دارای چهاردور یا دوره
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U چرخه زدن
cycle U سیکل مدار
cycle U : دور
cycle U دوره گردش
cycle U چرخ چرخه
hydraulic cycle U مدار هیدرولوژی
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
duty cycle U ضریب کار
hydrologic cycle U چرخه اب
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
game cycle U دوره بازی
four cycle engine U موتور چهارزمانه
engine cycle U سیکل کاری موتور
estrous cycle U دوره فحلی
duty cycle U دوره کار
execute cycle U چرخه اجرا
execution cycle U چرخه اجرا
duty cycle U چرخه کار
fetch cycle U چرخه واکشی
display cycle U چرخه نمایش
hysteresis cycle U حلقه پسماند
water cycle U چرخه اب
design cycle U چرخه طراحی
cycle stealing U حلقه ربایی
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing U چرخه دزدی
cycle spanner U اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle of water U گردش اب در طبیعت
cycle of the room U دورقمر
cycle of the room U گردش ماه
cycle of operation U جریان عمل جنگ افزار
cycle of operation U دوره عمل سلاح
cycle of everts U دورحوادث
cycle stock U موجودی فعال
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle stealing U مدت چرخه
cycle track U راه دوچرخه رو
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
cycle time U زمان سیکل
cycle time U زمان دوره
cycle time U زمان تناوب
cycle time U زمان
cycle time U مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time U زمان رفت و برگشت
cycle time U زمان تناوب عمل
cycle time U مدت چرخه
cycle milling U دستگاه فرز پاندولی
idling cycle U سیکل بی باری
occupancy cycle U دوره سکونت
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
staticizing cycle U سیکل ایستاسازی
search cycle U چرخه جستجو
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
rankin cycle U سیکل رانکین
procurement cycle U دوره خرید
planning cycle U دوره برنامه ریزی
number of cycle U تعداد تناوبها
number of cycle U تعداد دوره ها
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
storage cycle U چرخه انباره
storage cycle U سیکل انباره
tempering cycle U دوره بازپخت
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
exercise cycle U دوچرخهثابت
cycle lock U قفلدوچرخه
vapor cycle U سرد زائی مدار بسته
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
training cycle U مرحله اموزش
training cycle U سیکل اموزشی
trade cycle U دوره فعالیت تجاری
trade cycle U دور تجاری
thermodynamics cycle U سیکل ترمودینامیک
reset cycle U چرخه باز نشانی
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
life cycle U چرخه دوام
life cycle U دوره عمر یک محصول
life cycle U دوره عمر
life cycle U دوره زندگی
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
kondratieft cycle U دور کندراتیف
kitchin cycle U دور کیچین
kilomega cycle U یک بیلیون سیکل در ثانیه
juglar cycle U دور ژوگلار
intelligence cycle U مدار اطلاعاتی
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
machine cycle U چرخه ماشین
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
minor cycle U چرخه خرد
minor cycle U خرد چرخه
menstrual cycle U عادت ماهانه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
memory cycle U چرخه حافظه
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
magnetic cycle U فرایندمدار مغناطیسی
magnetic cycle U منحنی هیسترزیس
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
cycle car U اتوموبیل دوچرخهای
budget cycle U گردش بودجه
continous cycle U دوره بی وقفه
life-cycle U چرخه زندگی
business cycle U دور کسب وکار
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle U معادل cycle trade
budget cycle U مراحل بودجه
carbon cycle U سیکل کربن
cardiac cycle U چرخه قلبی
carnot cycle U سیکل کارنو
carnot cycle U چرخه کارنو
continous cycle U گردش دائمی
business cycle U دور اقتصادی
business cycle U دور بازرگانی
business cycle U دور تجاری
activity cycle U چرخه فعالیت
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
gas cycle reactor U راکتور با مدار گردش گازی مسدود
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
high cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
mixed cycle engine U موتور سرسرخ
data processing cycle U چرخه پردازش داده
variable cycle engine U موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
life cycle costs U هزینههای دوره عمر یک محصول
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
life cycle of the frog U چرخهزندگیقورباغه
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
flow U حرکت به نرمی
over flow U لبریز شدن
flow U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow U حرکت متناوب
flow U حرکت داده در یک سیستم
flow U جریان
flow U جاری شدن
over flow U لبریزی
flow U جاری بودن روان شدن
over flow U طغیان ریزش
flow U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow U جریان جاری کردن
flow U روانی سلاست
flow U مد
flow U مدیریت جریان داده
flow U سیلان
flow U روند
flow U سلاست
to go with the flow <idiom> U در مسیر نظام عمومی رفتن [اصطلاح مجازی]
flow U ناشی شدن فلو
over flow U سر ریز
flow U بده
flow U روانی
to flow over U لبریزشدن
to flow over U سر رفتن
to flow over U طغیان کردن
out flow U برون ریز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com