Perdic | flights shooting | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 43 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	flights shooting U	مسابقه مسافت نه هدف

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	flights U	پرهای تیر
	flights of fancy U	بال خیال
	The price includes flights and accommodation. U	بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
	shooting U	شوت بسوی دروازه
	shooting U	شکار باتفنگ
	shooting U	رمایه
	shooting U	تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
	shooting U	تیر
	shooting U	جوانه
	shooting U	تیراندازی
	shooting U	باتیر زدن
	shooting sticks U	صندلی عصایی
	shooting stick U	صندلی جمعشو و متحرک
	shooting stick U	صندلی عصایی
	wing shooting U	شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
	trouble shooting U	رفع اشکال
	trouble shooting U	رفع عیب کردن رفع گیر کردن
	shooting position U	حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
	shooting sticks U	صندلی جمعشو و متحرک
	school shooting U	تیراندازی در مدرسه
	trouble shooting U	رفع گیر
	shooting line U	خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
	shooting iron U	اسلحه گرم
	adobe shooting U	خرج گذاری مسدود
	shooting gallery U	میدان تیراندازی تمرینی
	shooting galleries U	میدان تیراندازی تمرینی
	shooting star U	شهاب ثاقب
	shooting stars U	تیرشهاب
	shooting stars U	ستاره ثاقب
	shooting stars U	شهاب ثاقب
	shooting star U	تیرشهاب
	clout shooting U	تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
	decoy shooting U	شکار به کمک مرغ دام
	shooting ckock U	ساعت مسابقه
	popinjay shooting U	کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
	pass shooting U	شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
	shooting star U	ستاره ثاقب
	instinctive shooting U	هدفگیری بدون کمک وسایل دید
	execute by shooting U	تیرباران کردن
	horse racing and shooting U	سبق رمایه
	shooting adjustment keys U	دکمه
	olympic trench shooting U	مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy