English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fixed point U ممیز ثابت
fixed point U با ممیز ثابت
fixed point U نقطه ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fixed point arithmetic U حساب ممیز ثابت
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed point number U عدد با ممیز ثابت
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
fixed point part U جزء کسری
fixed point representation U نمایش ممیز ثابت
Other Matches
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point to point line U خط نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
well fixed U خوب تثبیت شده
fixed U ماندنی مقطوع
fixed U معین
fixed U ثابت
fixed U قطعی
fixed U گیردار
fixed U مقطوع
well fixed U ثروتمند
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
well fixed U پولدار
well fixed U دارا
fixed U ماندنی
fixed U ثابت شده
fixed portion U فرض
fixed round U فشنگ ثابت
fixed radix U با مبنای ثابت
fixed idea U فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed field U میدان ثابت
fixed fire U اتش متمرکز
fixed fire U اتش نشان شده
fixed costs U هزینههای سرمایهای
fixed price U قیمت ثابت
fixed reticle U تار موی ثابت زاویه یاب
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
fixed costs U هزینههای ثابت
fixed resources U منابع ثابت
fixed factor U عوامل تولید ثابت
fixed format U قابل ثابت
fixed property U سرمایه ثابت
fixed property U اموال غیر منقول
fixed round U فشنگ کامل
fixed cost U هزینه ثابت و معین
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
fixed disk U دیسک ثابت
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed ammunition U مهمات ثابت
fixed davit U davit gantrytype : syn
fixed material U مواد پایدار
fixed davit U جرثقیل ثابت
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed pivot U لولای ثابت
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed length U با درازای ثابت
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
fixed inputs U منابع ثابت
fixed head U با نوک ثابت
fixed ersistor U مقاومت ثابت
fixed portion U سهام معینه
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed davit U قایق بالابر ثابت
fixed idea U تعصب
fixed income U درامد ثابت
fixed echo U اکوی ثابت
fixed inputs U نهادههای ثابت
fixed light U چراغ ثابت
fixed wing U هواپیمای بال ثابت
fixed arch U طاقثابت
fixed base U پایهثابت
fixed bayonet U سرنیزهثابت
fixed beam U تیر ثابت
fixed beam U تیر دوسر گیردار
fixed jaw U اهرم ثابت
fixed blade U تیغهثابت
fixed platform U سکویثابت
fixed winglet U بالچهثابت
fixed weight U وزن ثابت
fixed beam U تیر گیردار
fixed beam U تیر دو سر گیردار
fixed assets U دارائیهای ثابت
fixed wing U بال ثابت
fixed-wing U هواپیمای بال ثابت
fixed-wing U بال ثابت
we fixed in the town U در شهر ماندیم
carbon fixed U ذغال ثابت
carbon fixed U کربن ثابت
fixed area U ناحیه ثابت
fixed asset U دارائی ثابت
fixed assets U داراییهای ثابت
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed bridge U پل ثابت
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed storage U انباره ثابت
fixed stock U مالک انحصاری سهام
fixed stars U ثوابت
fixed star U ثوابت
fixed star U ستاره ثابت
fixed spool U قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed spacing U فاصله دهی ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed shell U گلوله متصل
fixed casement U قاب ثابت
fixed storage U حافظه ثابت
fixed supply U عرضه ثابت
fixed budget U بودجه ثابت
fixed capacitor U خازن ثابت
fixed condenser U خازن ثابت
fixed system U توزیع ثابت اب
fixed support U بردگاه گیردار
fixed support U تکیه گاه گیردار
fixed capital U سرمایه ثابت
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed distance marking U خطمقطعثابت
average fixed cost U هزینه ثابت متوسط
fixed exchange rate U نرخ مبادله ثابت ارز
fixed bed polymerization U بسپارش در بستر ثابت
fixed-roof tank U سقفثابتمخزن
cost plus a fixed fee U هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed exchange rate U نرخ ثابت ارز
total fixed cost U کل هزینه ثابت
fixed end moment U لنگر گیرداری
fixed interval schedule U برنامه فاصلهای ثابت
fixed cost curve U منحنی هزینه ثابت
moment at fixed ends U لنگر سر گیردار تیر
fixed roller gate U دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed share of an heir U فرض در ارث
fixed size records U رکوردهای با اندازه ثابت
fixed term deposit U سپرده ثابت
fixed disc [British E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed disk [American E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed time call U مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
fixed word length U کلمه با طول ثابت
heirs having fixed shares U ذوالفرائض
net fixed investment U سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed ratio schedule U برنامه نسبتی ثابت
fixed program computer U computer program wired
fixed production coefficients U ضرایب تولید ثابت
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
fixed ground water U اب زیرزمینی ماندگار
fixed head disk U گرده با نوک ثابت
fixed head disk U دیسک با نوک ثابت
fixed input coefficients U ضریب نهادههای ثابت
fixed length record U مدرک با درازای ثابت
fixed length record U رکورد با درازای ثابت
fixed length record U رکورد باطول ثابت
fixed numeric format U قالب عددی ثابت
fixed post system U سیستم پاسگاه ثابت
fixed post system U سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed selling price U قیمت ثابت فروش
fixed pitch propeller U ملخ با گام ثابت
fixed head disk unit U واحد دیسک با هد ثابت
fixed slab buttress dam U سد با پشتبند ثابت
fixed word length computer U کامپیوتر با طول کلمه ثابت
duplex fixed bed miller U دستگاه فرز دوبل
fixed center turret lathe U ماشین تراش با مرکز ثابت
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
three point U فن 3 امتیازی کشتی
to come to a point U بنوک رسیدن
to come to a point U باریک شدن
to the point U مربوط بموضوع
to the point U بجا
point four U اصل چهار
try for point U تلاش برای کسب امتیاز
near point U نقطه نزدیک
not to point U بیرون از موضوع
not to point U پرت بیجا
not to the point U خارج از موضوع
on the point of going U در شرف رفتن
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
far point U برد بینایی
off the point U بطور نامربوط
point to point U 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
point to point U پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point U نقطه به نقطه
in point U در خور
in point U بجا
in point U مناسب
point to point U را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
off the point U بطور بی ربط
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point U مسیر
off to a point U باریک شده نوک پیدامیکند
point U متوجه ساختن
point U هدف گیری کردن
point U نشانه روی کردن
point U به سمت متوجه کردن
point U قطبهای باطری یاپلاتین
point U باریک کردن
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
point U اصل
point U نقطه گذاری کردن ممیز
point U اشاره کردن
point U امتیاز
point U راس
point U ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
point U رسد نوک
point U مقصود
point U محل مرکز
point U جهت مرحله
point U که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point U محل یا موقعیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com