English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fiscal years U سال مالی
fiscal years U سال مالی سال جاری
fiscal years U دوره مالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We don't know what the world will be like in 20 years, to say nothing of in 100 years. U ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده.
fiscal U سال مالی
fiscal U مربوط به مالی یامالیه
fiscal U محاسباتی
fiscal U مالیاتی
fiscal U مالی
procuration fiscal U دادستان بخش در اسکاتلند
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
fiscal station U تاسیسات سریال
fiscal policy U سیاست مالیاتی
fiscal policy U سیاست مالی
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
fiscal control U کنترل مالی
fiscal control U نظارت مالی
fiscal year U سال مالی
procurators fiscal U دادستان
procurator fiscal U دادستان
fiscal year U سال مالی سال جاری
fiscal year U دوره مالی
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
pure fiscal policy U سیاست مالی خالص
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
expansionary fiscal policy U سیاست مالی انبساطی
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
compensatory fiscal policy U سیاستهای مالی ترمیمی
active fiscal policy U منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
austere fiscal policy U سیاست مالی مضیق
in years U مسن
three whole years U سه سال تمام
these two years U این دوساله
my a is 0 years U سن من 04سال است
my a is 0 years U من 04سال دارم
my a is 0 years U چهل سال ازعمرمن می گذرد
get on in years <idiom> U به سن پیری رسیدن
in years U سالخورده
years U حق انتفاع محدودبه چند سال
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
he is 0 years old U او ده ساله است
he is 0 years old U او ده سال دارد
I've been doing it for nine years. U من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
years U حق رقبی
about two years U تقریبا` دو سال
about two years U تقریبا`
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
getting on in years U پا به سن گذاشتن
Seven solid years. U هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
a few years back <adv.> U چند سال پیش
We'll need 10 years at a [the] minimum. U ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
to wear one's years well U ماندن
I have been working here for years. U سالهاست دراینجا کار می کنم
To be gettingh on in years. U پا به سن گذاشتن
You are 5 years younger than me. U شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
not in a thousand years <idiom> U صد سال آزگار
leap years U سال های کبیسه
intercalary years U سال های کبیسه
Many years passed . U چندین سال گذشت
to wear one's years well U خوب ماندن جوان
to grow in years U پابسن گذاشتن
to grow in years U سالخورده شدن
grow in years U سالخورده شدن
stricken in years U سالخورده
of mature years U سالخورده
full of years U سالخورده
estate for years U حق رقبی
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
application years U عمر مفید یک دستگاه
financial years U سال مالی
light-years U سال نوری
he is years senior to me U اودوسال ازمن بزرگتریاجلوتراست
he is scarcely 0 years old U جخت اگر بیست سال د اشته باشد
tenant for years U شخص دارای حق رقبی
ten years old U ده ساله
some years ago U چند سال پیش
past years U سالهای گذشته
over a number of years U در طی چند سال
of ripe years U پابسن گذاشته
leap years U سال کبیسه
of ripe years U کامل
of late years U دراین چند سال گذشته
man years U نفر در سال
in subsequent years U د رسالهای بعد
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. U قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com