Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fire base
U
مبنای اتش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
base of fire
U
مبنای اتش
fire support base
U
مبنای پشتیبانی اتش
fire support base
U
پایگاه پشتیبانی اتش
Other Matches
Fire cannot be extinguished by fire .
<proverb>
U
آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
get to first base
<idiom>
U
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base
<idiom>
U
غیر دقیق ،نادرست
base 0
U
decimal
base 0
U
پایه 01
to base one self
U
اعتماد کردن
to base one self
U
تکیه کردن
sub base
U
زیر بستر
sub base
U
زیر قشر
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base course
U
لایه اساس قشر اساس
base course
U
قشر پی راه
base course
U
قشر لعاب
r base
U
ار- بیس
base course
U
لایه شالوده
first base
U
اولینپایگاه
second base
U
دومینپایگاه
base of origin
U
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base pay
U
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base peak
U
پیک مبنا
base of origin
U
مبداء اصلی
base path
U
مسیر بین پایگاهها
base pairing
U
جفت شدن بازی
base ore
U
کانه کم عیار
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall
U
روپی
base on halls
U
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base operation
U
عملیات پایگاهی
base period
U
زمان مبنا
base piece
U
توپ اصلی
base point
U
نقطه مبنا
base price
U
قیمت پایه
base price
U
قیمت مبنا
base register
U
ثبات پایه
base register
U
ثبات مینا
base repair
U
تعمیر اساسی
base repair
U
تعمیرات پایگاهی
base plug
U
درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base plate
U
صفحه زیر ستون
base piece
U
توپ مبنا
base pitch
U
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece
U
قبضه مبنا
base piece
U
قنداق
base piece
U
کف
base piece
U
پایه پایه استقرار
wheel base
U
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
base plate
U
صفحه پای ستون
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base ignition
U
احتراق تحتانی
base hit
U
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze
U
ماسوره ته پران
base ejection
U
ته پران
base fuze
U
ماسوره ته
base fuze
U
ماسوره ته گلوله
base frame
U
چهارچوب زیر دستگاهها
base font
U
فونت پیش فرض
base font
U
فونت پایه
base flow
U
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow
U
جریان پایه
base ejection
U
پرتاب شونده از ته
base development
U
ساختن پایگاه
base development
U
تهیه پایگاه
base depot
U
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense
U
پدافند پایگاه
base level
U
تهتراز
base line
U
خط پایه
base of operations
U
پایگاه عملیات
base number
U
عدد پایه
base number
U
عدد مبنا
base mortar
U
قبضه مبنا
base mortar
U
خمپاره مبنا
base memory
U
حافظه پایه
base map
U
نقشه مبنا
base map
U
نقشه پایگاه
base map
U
نقشه مادر
base loading
U
بار اولیه
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
base line
U
خط توجیه
base line
U
خط کور
base line
U
خط مبنا
base defense
U
پدافند از پایگاه
polyacidic base
U
باز چند اسیدی
software base
U
مبنای نرم افزار
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
stanchion base
U
زیرستون
filbert base
U
پایگاه دروغین
filbert base
U
پایگاه فریبنده
tax base
U
مبنای مالیاتی
tax base
U
ماخذ مالیات
magneto base
U
پایه مگنت
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base
U
مبدا زمانی
loktal base
U
لامپ قفلی
loctal base
U
لامپ قفلی
defense base
U
پایگاه پدافندی
defense base
U
پایگاه دفاعی
data base
U
مبنای اطلاعات
data base
U
پایگاه داده ها
soft base
U
باز نرم
single base
U
تک مادهای
single base
U
باروت یک حبهای
prisoners base
U
بازی گرگم بهوا
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
pseudo base
U
شبه باز
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
octal base
U
هشت پایهای
number base
U
پایه عدد
number base
U
عدد پایه
number base
U
مبنای عددی
schiff base
U
باز شیف
naval base
U
پایگاه دریایی
monetary base
U
پایه پولی
monetary base
U
مبنای پولی
mobilization base
U
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base
U
مبنای بسیج
sight base
U
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
polyacid base
U
باز چند اسیدی
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base symbol
U
علایم قراردادی مبنا
base surge
U
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
U
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone
U
سنگ زیرین
base spray
U
بسک ته
base spray
U
بسکهای ته گلوله
base speed
U
سرعت منتجه
base speed
U
سرعت مبنا
base shop
U
تعمیرگاه پادگانی
base shop
U
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base section
U
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
base runner
U
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring
U
رینگ پایه
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base unit
U
یکان پایگاهی
base unit
U
یکان مبنا
base unit
U
یکای بنیادی
lewis base
U
باز لوویس
conjugate base
U
باز مزدوج
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
column base
U
پایه ستون
column base
U
ته ستون
column base
U
زیرستون
knowledge base
U
پایگاه دانش
knowledge base
U
پایگاه معلومات
chart base
U
چارت مادر
chart base
U
چارت مبنا
center base
U
میدان مرکزی
inorganic base
U
باز غیر الی
inorganic base
U
باز معدنی
bayonet base
U
پایه لامپ میخی
base width
U
عرض پایه پهنای پایه
base width
U
ستبرای پایه
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base reserves
U
ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base metals
U
فلز پست
base metal
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
Attic base
U
پایه ی آتنی
base rate
U
اهنگ پایه
base rate
U
تعرفه مبنا
base-court
U
حیات بیرونی
base rates
U
ارزش اولیه
base rate
U
نرخ مبنا
base rate
U
ارزش اولیه
swivel base
U
پایهگردنده
advance base
U
پایگاه جلو
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
sprung base
U
تشکفنری
sinister base
U
منحنیانتهایی
recharging base
U
بخشتغذیه
pin base
U
پایهمیله
magazine base
U
محلانبارخشاب
base rates
U
اهنگ پایه
telescope base
U
پایهتلسکوپ
wave base
U
سطحموج
Asiatic base
U
پایه یونی
[آسیایی]
base metals
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
base rate
U
نرخ پایه
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base metals
U
فلزات بنیانی
fox base+
U
فاکس بیس پلاس
base metals
U
فلز پایه
base metal
U
فلز پست
It is base on a precedent.
U
مسبوق به سابقه است
fuse base
U
پایه ی فیوز
base metal
U
فلزات بنیانی
base metal
U
فلز پایه
floating base
U
پایگاه شناور دریایی
hard base
U
سکوی پرتاب مستحکم
hard base
U
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
U
باز سختbaseball
air base
U
پایگاه هوایی
lamp base
U
پایهلامپ
hardwood base
U
پایهسختچوبی
base cover
U
عکس برداری اولیه
base band
U
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com