English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
final velocity U سرعت نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
final value U ارزش نهایی
final U پایانی
final U نهایی
final U غایی قطعی
final U قاطع
final U غایی
final U نهائی
final U مسابقه نهایی
final U تهایی
final U قطعی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final U اخرین
final U فینال
final demand U تقاضای نهائی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
final act U سند نهایی
final act U قطعنامه
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
final approach U مسیر نهایی فرود
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
final payment U پرداخت نهایی
final position U وضعیت نهایی
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final result U نتیجه نهایی
final report U گزارش نهایی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
final process U دستور اجرای حکم
final award U رای قطعی
final price U اخرین قیمت
final price U قیمت نهائی
final assembly U مونتاژ نهایی
final assembly U نصب نهایی
final decision U رای قطعی و نهایی
final cut U برش نهایی
final destination U مقصد نهایی
final diameter U قطر نهایی
final drive U گرداننده نهایی
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
final drive U محرکه محور عقب
final cinditions U شرایط فینال
final goods U کالای نهائی
final goods U کالا برای مصرف نهائی
final heading U مسیر پرواز نهایی
final cinditions U شرایط پایانی
final instrument U معادل act final
final invoice U صورت حساب نهایی
final judgement U حکم نهایی
final measurement U اندازه گیری نهایی
final payment U پراخت نهائی
final state U حالت پایانی
semi-final U نیمه نهایی
semi-final U نیم پایانی
semi-final U مسابقات نیم پایانی
Cup Final U بازیفینال
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
to have the final [last] word <idiom> U حرف خود را به کرسی نشاندن
final whistle U سوت پایان [ورزش]
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
final temperature U درجه حرارت نهایی
final test U ازمایش نهائی
final term U جمله نهایی
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
final boiling point U نقطه جوش پایانی
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
full and final settlement U تسویه تمام و کمال
final awards judgements U احکام قطعی
and that is flat(final)!No arguments! U چون وچراهم ندارد !
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable. U بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
velocity U چابکی
velocity U چالاکی
velocity U فرزی
velocity U زرنگی [چابکی]
velocity U سرعت انتقال
velocity U بردار سرعت [فیزیک]
velocity U تندی
mean velocity U تندی میانگین
mean velocity U سرعت متوسط
velocity U سرعت حرکت
velocity U درجه تندی
velocity U سرعت
velocity U بردار سرعت
velocity U سرعت گردش پول
velocity U سرعت دهانهای توپ
velocity U سرعت اولیه
velocity U تندی برحسب زمان
velocity U سرعت سیر شتاب
velocity constant U ثابت سرعت
terminal velocity U سرعت حد
terminal velocity U سرعت گلوله داخل لوله
velocity constant U ضریب سرعت
velocity factor U ثابت سرعت
velocity gradiant U میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
velocity microphone U میکروفون نواری
terminal velocity U سرعت داخلی گلوله
phase velocity U سرعت فاز
phase velocity U سرعت موج
radial velocity U تندی شعاعی
radial velocity U سرعت شعاعی
reduced velocity U گرانروی کاهیده
relative velocity U سرعت نسبی
remaining velocity U سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
safe velocity U سرعت مطلوب
seepage velocity U سرعت زه اب
permissible velocity U تندی مجاز
velocity modulation U تحمیل سرعتی
wave velocity U سرعت موج
wind velocity U سرعت باد
wind velocity U سرعت حرکت باد
angular velocity U تندی زاویهای
angular velocity U سرعت زاویهای رهایی بمب
angular velocity U سرعت زاویهای
actual velocity U سرعت واقعی
absolute velocity U سرعت مطلق
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
velocity ratio U نسبت سرعت
velocity of retreat U سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
velocity of a wave U سرعت پخش موج
velocity of advance U تندی پیشرفت
velocity of approach U سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
velocity of escape U سرعت گریز
velocity of fall U سرعت سقوط
velocity of light U سرعت نور
velocity of money U سرعت پول
velocity of propagation U سرعت انتشار
sound velocity U سرعت حرکت صوت در اب دریا
friction velocity U سرعت اصطکاکی
apparent velocity U سرعت فاهری
group velocity U سرعت گروهی
high velocity U با سرعت ابتدایی زیاد
high velocity U سرعت اولیه زیاد
high velocity U سرعت دهانهای زیاد
income velocity U سرعت گردش پول
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
induced velocity U سرعت القاء شده
initial velocity U سرعت اولیه
initial velocity U سرعت ابتدایی توپ
burnout velocity U سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
circular velocity U سرعت دایرهای
fall velocity U سرعت سقوط
escape velocity U سرعت گریز
escape velocity U سرعت فرار
electron velocity U سرعت الکترونها
drift velocity U سرعت سوق
drift velocity U سرعت رانش
discharge velocity U سرعت تخلیه
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
critical velocity U سرعت بحرانی
conduction velocity U سرعت رسانش
conduction velocity U سرعت هدایت
local velocity U سرعت موضعی
muzzle velocity U سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
liner velocity U سرعت
muzzle velocity U سرعت دهانه
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
liner velocity U بردار سرعت
low velocity U کم سرعت
low velocity U با سرعت کم
velocity factor U ضریب سرعت
muzzle velocity U سرعت ابتدایی توپ
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
light velocity U سرعت نور
intrinsic velocity U گرانروی ذاتی
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
instantaneous velocity U سرعت لحظهای
instantaneous velocity U سرعت انی
permissible velocity U سرعت مجاز
peculiar velocity U سرعت خاص
orbital velocity U سرعت مداری
initial velocity U سرعت اغازی
root mean square velocity U جذر میانگین مجذور سرعت
developed muzzle velocity U سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
angular velocity bombsight U دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
income velocity of money U سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
velocity modulated tube U لامپ تحمیل سرعتی
high velocity drop U بارریزی سریع
high velocity drop U بارریزی با سرعت سقوط زیاد
maxwell velocity distribution U تقسیم سرعت ماکسول
velocity of energy transmission U سرعت انتقال انرژی
maxwillian velocity distrobution U پخش سرعت ماکسولی
constant velocity joint U تویی چرخ
velocity of money circulation U سرعت گردش پول
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
actual velocity of ground water U سرعت واقعی اب زیرزمینی
fermi dirac sommerfeld velocity distribu U قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com