English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protocol U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol U پیش نویس معاهده
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U صورت جلسه کنفرانس
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol U پیش نویس سند
protocol U اداب ورسوم
protocol U تشریفات
protocol U مقاوله نامه نوشتن
protocol U صورت جلسه ازمایش
protocol U پروتکل
protocol U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol U پیوند نامه
protocol U قرارداد
chief of protocol U رئیس تشریفات
protocol of signature U protocol
Protocol must be observed. U تشریفات باید رعایت شود
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
communications protocol U پروتکل ارتباطات
communication protocol U پروتکل ارتباطی
additional protocol U مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
communications protocol U پروتکل مخابراتی
Microcom Networking Protocol U سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
character oriented protocol U پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
Chief of protocol. Master of ceremonies. U رئیس تشریفات
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
final U پایانی
final U نهایی
final value U ارزش نهایی
final U غایی قطعی
final U قاطع
final U قطعی
final U تهایی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final U مسابقه نهایی
final U فینال
final U نهائی
final U غایی
final U اخرین
final velocity U سرعت نهایی
final price U اخرین قیمت
final price U قیمت نهائی
final process U دستور اجرای حکم
final test U ازمایش نهائی
final temperature U درجه حرارت نهایی
final state U حالت پایانی
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final result U نتیجه نهایی
final report U گزارش نهایی
to have the final [last] word <idiom> U حرف خود را به کرسی نشاندن
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
final term U جمله نهایی
Cup Final U بازیفینال
semi-final U مسابقات نیم پایانی
semi-final U نیم پایانی
semi-final U نیمه نهایی
final whistle U سوت پایان [ورزش]
quarter-final U یک چهارم نهایی
final destination U مقصد نهایی
final demand U تقاضای نهائی
final decision U رای قطعی و نهایی
final act U قطعنامه
final cinditions U شرایط فینال
final cinditions U شرایط پایانی
final assembly U نصب نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
final approach U مسیر نهایی فرود
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
final act U سند نهایی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
final award U رای قطعی
final diameter U قطر نهایی
final cut U برش نهایی
final drive U گرداننده نهایی
final invoice U صورت حساب نهایی
final instrument U معادل act final
final measurement U اندازه گیری نهایی
final payment U پراخت نهائی
final payment U پرداخت نهایی
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
final heading U مسیر پرواز نهایی
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
final drive U محرکه محور عقب
final goods U کالای نهائی
final judgement U حکم نهایی
final goods U کالا برای مصرف نهائی
final position U وضعیت نهایی
full and final settlement U تسویه تمام و کمال
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
and that is flat(final)!No arguments! U چون وچراهم ندارد !
final awards judgements U احکام قطعی
final boiling point U نقطه جوش پایانی
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable. U بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com